۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

مقاومت خاموش


 انسان مثل رودخانه است؛هرچه عمیق ترباشد؛آرام ترمی شود. «منتسکیو»
طرح مسئله:
بعداز دستگیری دوتن ازرهبران جنبش سبز؛ جامعه ایران “سیاست مقاومت خاموش ” رابرگزید . ریشه این سیاست چیست؟ چرا مردم کنش سیاسی فعال نشان نمی دهند ؟ همه به خانه رفتند؛ آیا نظام موفق شد مخالفان را خاموش کند؟ یا مقاومت پنهان ؛ همچنان ادامه دارد؟ چه شرایطی جنبش را وادار به چنین سیاستی کرد؟ چرا مردم ایران؛ آرام تر شدند؟ آیا این روش ؛ نشانه ” عقلانیت سیاسی” مردم ایران است یا تدبیر نخبگان جنبش یااراده تحمیلی حکومت؟ هدف مقاله این است ؛ جامعه ایران با توجه به تجربه صد سال مبارزه؛ این سیاست را انتخاب کرد؛ ابتداء به سابقه تاریخی صدساله مقاومت خاموش درایران می پردازیم تانشان دهیم سیاست امروز ما محصول تجربه دیروز ماست؛ زیرا سرگشتگی امروزما ؛ریشه دررنج های دیروزما دارد وملت ما درفرایند تمرین وتجربه دموکراسی تازیانه های فراوانی ازاستبداد راتحمل کرد. وهزینه مقاومت ها رانیز پرداخت کرد.با قرائت چکیده ایی ازمتون تاریخی؛درصدد باز شناسی؛بازبینی وکالبد شکافی آن می باشیم.
مرحله اول مقاومت خاموش:
جامعه ایران قرنها خسته از” کهنه استبداد وطن”؛ خاموش بود . سالها استخوان در گلو داشت اما قدرت فریاد نداشت ؛ تمام اراده عمومی وابسته به شاه بود اما دردوره قاجارکه “عصربی خبری ” شاهان بود ولی” عصر بیداری” ایرانیان نیز بود.آغاز بیداری؛ پایان رهایی بود ومقاومت خاموش به انقلاب مشروطه ختم شد.
مرحله دوم مقاومت خاموش:
بعدازمشروطه رهایی از استبداد ؛ بسیار کوتاه بود. دوباره با حاکمیت استبداد رضاشاهی ؛ جامعه ایران ۱۶سال به خاموشی گرایید وفرخی یزدی وعشقی نفرت سکوت غم آلود راسردادند کسی را تحمل مقاومت نبود؛ اما موج دوم بیداری ایرانیان درشهریور۱۳۲۰/ با فرصت داخلی (سقوط رضاشاه) وفرصت بین الملی ( جنگ دوم جهانی) مقاومت خاموش را شکست.میوه آن بیداری ؛ملی شدن صنعت نفت بود.
مرحله سوم مقاومت خاموش:
بعداز کودتای ۲۸ مرداد؛فصل دیگری درحیات سیاسی ایران گشوده شد اما دیری نپایید دوباره ایرانی ۱۰ سال مقاومت خاموش را درپیش گرفت وشب زمستانی را چنان باور کرد که امیدی به صبح سحر نداشت.(مانند شعرزمستان اخوان ثالث )ودر ۱۵ خرداد؛ خروشید اما طولی نکشید دوباره صدای ملت را خاموش کردند.
مرحله چهارم سیاست خاموش:
بعداز ۱۵ خردادسال ۴۲؛همه در سکوت وسکون سایه شب ؛به خاموشی می گذاراندند وهیچ خورشیدی پرده سیاه شب را نمی درید؛ ازدل آن؛ “فرهنگ انتقام” شکل گرفت؛ مهندس بازرگان دردادگاه خطاب به حکومت گفت :”بعدازما؛ جوانان دیگر از زبان مسالمت آمیز با شما سخن نمی گویند” از دل مقاومت خاموش این دوره گروههای چریکی بیرون آمدند چون نفرت تمام وجود نسل دهه ۴۰ و۵۰ را فراگرفته بودکه حکومت راهی جزء انتقام وخشونت نگذاشت .وخروس تجربه وقت خواندن را اعلان کرد ؛بعداز ۱۵ سال خشم ونفرت؛ انتقام دوران خاموشی؛به انقلاب خونین ۵۷ منجرشد.
مرحله پنچم مقاومت خاموش:
بعداز ۲۲بهمن تا دوران اصلاحات ۲۰ سال به علت شرایط جنگ داخلی وخارجی وترمیم خرابی پس ازجنگ؛ مردم تحمل وسکوت کردند؛ صبوری وشکیبایی به خرج دادند تا شعارهای انقلاب تبدیل به واقعیت شود؛ امامطالبات ونیازهای مردم هرروز انباشته تر شده بود.تا دوم خرداد سررسید وخاتمی با روحیه اخلاق مدارانه ومسالمت آمیز خویش اندکی از مطالبات معوقه مردم را باز خواست ؛ این دوره باهزاران موانع ومشکلات وبا تلخی فراوان وتحمل بیش از اندازه خاتمی وشیرینی اندک به پایان رسید.


مرحله ششم مقاومت خاموش:
آغاز دوران طلایی رهبری نظام بود ؛ چون به گفته او: “درصدسال اخیر دولتی همانند احمدی نژاد نیامد.” حکومتی خالص وناب که به حکومت ولایی معروف شد. اوج سرکوب؛ فشار؛ اعدام؛ فرار نخبگان وسرمایه ازکشورآغاز گردید ؛ بازمردم استخوان درگلو؛ فریاد درسکوت را تجربه کردند. ۲۲خرداد آتش بیداری راشعله ورتر وآگاهی ملت را برافروخت وبیش ازهر زمانی بی تاب تر وسرکش تر کرد؛زیرا هم پیروزی ملت را به شکست تبدیل وهم او را تحقیر( خس وخاشاک نامیدند)کردند بقول ماکس وبر :”هر ملتی شکست را می پذیرد اما تحقیر را هرگز”؛ چون تحقیر همراه با طغیان بی پایان همراه خواهد بود.
نتیجه :
اما چرا جامعه ایران دراین مقطع سیاست مقاومت خاموش را انتخاب کرد؟ ودرنتیجه این فضا؛ منجر به جدال نهفته وکم شدت گردید. البته حکومت این نیروی خاموش را بی اراده ؛بی سر؛ وبی هدف و رها شده می داند؛ ولی مردم ایران به مرحله ایی از “خرد دموکراتیک” ؛خرد تجربی و”عقلانیت سیاسی” رسیدند تا پنچ دوره گذشته را بازخوانی کنند دوباره اشتباهات گذشته را تکرار نکنند؛ چون اشتباه را تصحیح نکردن؛ خود اشتباه دیگری است؛ تجربه مردگان؛ چشم های زندگان راباز کرد ومعایب نسل گذشته ؛معلمان امروزماشدند. ملت ما ؛ هم تجربه دیروز وهم تجربه دیگران ؛انباشت وپیوند همه آنها دردنیای بهم پیوسته(جهان ارتباطات) را بازیابی می کند ومدتی به تامل وتعمق می پردازد تا مجبور به بازتولید اشتباهات گذشته نشود و تکرار آن برش های تاریخی (۵مرحله قبل) هزینه فراوانی برملت ایران تحمیل کرده است لذا این دوره با توجه به تجربه گذشته باید کمتر خطا کند و”هزینه وفایده عمل سیاسی ” را بررسی کند.
ملت ایران براساس صد سال تجربه دموکراسی خواهی وشکست های مکرر؛ امروز آرام تر شده است چون عمیق تر گردید؛ اما اگر آرام شد ازوضع موجود راضی نیست؛بلکه او باتجربه تر از دیروز شده است؛ سکوت او پراز فریاد است وسکوت پرمعنای او درانتظار شرایط مناسب وکم هزینه تر اما پرفایده تر؛ برای بیان مجدد مطالبات انباشته شده ۳۳ساله حکومت اسلامی است ونظارگر تحولات بین المللی ومنطقه ایی است تا راه آینده را کم خطر تر کند ؛ لذا پایان جنبش خاورمیانه وآفریقا؛ ( تونس؛مصر؛ بحرین؛لیبی وسوریه ..) آغاز جنبش جدید دموکراسی درایران است.
رهبران جنبش سبز باتوجه به برخورد جمهوری اسلامی با مخالفین دردهه ۶۰ وبویژه عاشورای ۸۸؛ خردمندانه مردم را از مبارزه بدون خشونت ترغیب کردند تا بهانه سرکوب را ازحکومت بگیرند وجوانان را به قربانگاه نظامیان بی رحم نبرند؛این رفتار؛نشان از “خرد سیاسی نخبگان” سبز می باشد؛ اما نکته مهم این است که نباید مقاومت خاموش تبدیل به “بی عملی سیاسی” گردد.لذا فعلآ سیاست عمومی مردم “مقاومت خاموش” است تا مدتی به تعمق وبازخوانی تجربه گذشته بپردازد وباتوجه به تحولات منطقه وبحران اقتصادی داخلی؛ راه برون رفت راپیدا خواهد کرد ومقاومت خاموش تبدیل به مقاومت علنی خواهدشد.هر چند تجربه نشاط آور دموکراسی درفرایند تاریخ چندین بار به خمودگی وخاموشی گرایید وسردرآستین خستگی وخفتگی فرو رفته بود اما تجربه صد سال پشتوانه آینده اوست تا به دموکراسی پایدار برسد.جنبش بعدی باید آخرین کلیدباشد که قفل دموکراسی درایران را بازکند.

احمد میری ( به نقل از سایت میهن - www.mihan.net )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر