۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه

به یاد سبز اندیشان دربند که امروز روانه زندان شدند

سه سرو سبز در بند در کنار هم
محمد معصومیان،محمد رضا ملکی،مصطفی ابراهیم تبار در کنار هم

محمدرضا ملکی، محمد معصومیان و مصطفی ابراهیم تبار راهی زندان شدند

در پی اجرای احکام حبس فعالین سبز استان مازندران و شهرستان بابل، محمد معصومیان،محمد رضا ملکی،مصطفی ابراهیم تبار شنبه (دهم دیماه نود) خود را به دایره اجرای احکام بابل معرفی و روانه زندان متی کلا شدند.
گفتنیست ،محمد معصومیان به مدت ۱۵ روز ، محمد رضا ملکی به مدت ۲۵ روز ، مصطفی ابراهیم تبار به مدت ۱۵ روز در سلول انفرادی زندان اداره اطلاعات مازندران زندانی بوده و متعاقب آن با معرفی به دادگاه و تشکیل پرونده، از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب شهرستان بابل به ریاست قاضی باقریان به اتهام اقدام علیه امنیت ملی کشور و تبانی در جهت اقدام علیه امنیت کشور هر یک به ده ماه حبس تعزیری محکوم شدند.در شعبه سه دادگاه تجدید نظر مازندران این احکام به شش ماه حبس تعزیری کاهش یافت و اکنون این عزیزان جهت سپری کردن احکام خود روانه زندان شده اند.
همچنین دکتر احمد میری که به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود و دکتر علی اکبر سروش که به چهار ماه حبس محکوم شده بودند بهمراه علیرضا شهیری،فعال سیاسی جنبش سبز و رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بابل ، که به نه ماه حبس تعزیری محکوم شده بود، جهت گذراندن محکومیت زندان ، چند روز قبل روانه زندان شدند

اشکمان برای جامعه ای است که به اینجا رسیده که علیرضا زندانی است


جرس مصاحبه ای با پدر علیرضا فلاحتی فعال سیاسی دربند شهرستان بابل منتشر کرده که متن این مصاحبه در زیر آمده است:

آقای فلاحتی با اشاره به انتقال فرزندش به بند سارقین به "جرس" می گوید: "بعد از ده روز از اجرای حکمش، جای او و آریا را به بند قاچاقچیان و اشرار منتقل کردند. اگرچه آنها هم براثر سیاستهای غلط همین نظام، لات و قاچاقچی شده اند اما پسرم و آریا اعتراض کردند که جایگاه آنها باید حفظ شود و جایشان در میان قاچاقچیان نیست. من با دادستان تماس گرفتم و مشکل را گفتم، او به من گفت شما مطمئن هستید که اینها را همبند سارقین کرده اند؟ گفتم بله، بعد به من گفت از شما تشکر می کنم که این اطلاعات را به دادید و همین الان قضیه را حضورا پیگیری می کنم. پنج دقیقه بعد همسر آریا حضوری با دادستان ملاقات می کند، همین دادستان که به من اینطور گفت به همسر آریا می گوید دروغ می گویید. بچه ها می خواهند شانتاژ خبری درست کنند. فردای آن روز همسر من به دادستان تلفن می کند، همین آقای دادستان به خانم من می گوید مگر زندان هم طبقه دارد؟ تا اینجا را داشته باشید که آقای دادستان سه جور حرف زده است. پریروز دوباره با دادستان صحبت کردم و گفتم بچه ی من پاک ترین بچه ی ایران است ، هیچ کس نمی تواند که مدعی شود که فرزندی باخصوصیات اخلاقی علیرضا دارد: مومن ، پاک ، راستگو ، درستکار ... این بچه حالا اسیر شماست، چرا اینقدر او را اذیت می کنید؟ شما که این همه از مولا علی می گویید، آیا با ابن ملجم که قصد جانش را کرد این چنین کرد؟ دوباره به من گفت چشم چشم حتما پیگیری می کنم..."

در ادامۀ فشارها بر روی فعالین مازندرانی، شعبه سوم دادگاه تجدید نظراستان مازندران، احمد میری را به دوازده ماه، علیرضا شهیری را به نه ماه، آریا آرام نژاد، علیرضا فلاحتی، محمد رضا ملکی، محمد معصومیان، و مصطفی ابراهیم تبار هریک را به شش ماه و علی اکبر سروش را به چهار ماه حبس تعزیری محکوم کرد که بعد از آن برای اجرای حکم فراخوانده شدند.

فلاحتی به تماس تلفنی علیرضا اشاره می کند و ادامه می دهد: "امروز علیرضا با منزل تماس گرفت و گفت آقای دکتر سروش و میری و شهیری هم همبند او و آریا شده اند و گفت نگران نباشید، خانم میری هم که تماس گرفته گفته است که آنها در بند سارقین نگهداری می شوند. "

پدر علیرضا فلاحتی می افزاید: "من خودم از مبارزین دوره شاه هستم و زندان رفتم، قرار بود که در بعد فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی بچه هایی را مثل علیرضاها تربیت کنیم. پس چه شد که امروز علیرضاها باید در زندان باشند؟ چه بر سر این نظام آمده است؟ یکی از شعارهای ما در آن زمان این بود که فساد باید نابود شود، حالا چه شده که تن فروشی در جامعه ی ما شغل شده؟ به من مسلمان ایرانی حق نمی دهید که این سوال را بکنم؟ یا فرزند من حق ندارد این سوال را از من بپرسد که بابا شما که انقلاب کردید گفتید عدالت اجتماعی باید اجرا گردد، زندانی سیاسی باید آزاد گردد، احزاب و رسانه ها باید آزاد باشند، انتخابات باید آزاد باشد، پس اینها کجاست؟ من چه جوابی دارم به او بدهم؟ آقایانی که می گویند در زندان طبقه نداریم! آقای دادستان از آقای خامنه ای که در دوران شاه در زندان بوده سوال کند که شما در زندان شاه کجا بودید؟ آیا با لات و اشرار هم بند بودید؟ خاطرات سیاسی زندانیان سیاسی را بخوانید که کجا بودند. قهرمانی یک گردن کلفت لات بود که در زمان شاه او را در زندان قصر هم بند توده ای ها کردند، در آخر او توده ای شد و بار دوم به خاطر توده ای بودن محاکمه می شود. قطعا رفتار امثال علیرضا بر اشرار در زندان تاثیر می گذارد. وقتی علیرضاها و دکتر سروشها نماز می خوانند و آن لات می بیند که نماز خواندن آنها با نماز خواندن دیگران فرق می کند، قرآن خواندن و تفسیر آن با دیگران فرق می کند ، آن لات از خودش می پرسد من در نظام جمهوری اسلامی دزدی کردم و اینجا هستم اما امثال علیرضاها چرا در اینجا هستند؟! او که اهل نماز ، روزه ، قرآن و نهج البلاغه است چه شد که باید در زندان باشد؟ که قطعا بر او تاثیر مثبت خواهد گذاشت."

علیرضا فلاحتی دبیر جبهه مشارکت استان مازندران در بهمن ماه سال ۸۸به اتهام تبانی علیه امنیت کشور توسط اداره اطلاعات استان مازندران بازداشت شد و به مدت یک ماه در بازداشتگاه اداره اطلاعات ساری و زندان متی کلای بابل بسر برد. او در شعبه یک دادگاه انقلاب شهرستان بابل به ده ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در شعبه سه دادگاه تجدید نظر استان مازندران به شش ماه حبس تعزیری کاهش یافت.

آقای فلاحتی با تاکید بر اینکه قاضی صادر کننده حکم مستقل نبود بیان می کند: "اقدام علیه امنیت ملی ، شرکت در جلسه ی تفسیر قرآن در منزل آقای شهیری حالا جرم و اتهام این بچه ها شده است و در یک دادگاهی که در بابل برای آنها برگزار کردند،خود علیرضا و وکیلش دفاع کرده اند اما فکر می کنم اگر قاضی اختیاری داشت و مستقل بود این حکم را صادر نمی کرد."

پدر این فعال سیاسی در بند با بیان اینکه او از سن شانزده سالگی به فعالیتهای سیاسی پرداخته است می گوید: "در اولین حق رایش از آقای توکلی حمایت کرد و من حامی آقای خاتمی بودم ، ما در کنار هم با شور به فعالیتهای سیاسی می پرداختیم. او بسیجی بود. ببینید اینقدر دروغ گفتند که یک بچه ی بسیجی دیگر طاقت دروغ شنیدن را نداشت. من اصلا کاری به فرزند خودم ندارم اما حرفم این است که ما به کجا رسیده ایم که اینقدر دروغ می گوییم، نماینده ی دولت در مجلس اینقدر دروغ می گوید که درگیری ایجاد می شود! حرف ما این است که قرار نبود به مردم دروغ بگوییم، من با شناختی که از آقای خامنه ای در زمان ریاست جمهوری ایشان دارم (الان را که خبر ندارم )، خودشان زندگی علیرضا را مطالعه و بررسی کنند، قطعا علیرضا به عنوان جوان نمونه بر گزیده می شود. هرکس دل سلیم داشته باشد، به چهره ی علیرضا نگاه کند نشانه های خدا را می بیند."

فلاحتی با ابراز ناراحتی از چنین برخوردهایی با فرزندش ادامه می دهد: "به دادستان هم گفتم که مثل علیرضا در قم که شهر دار المومنین شماست پیدا نمی کنید. یک نمونه ی کوچک آن را می گویم شما خودتان علیرضا را بشناسید. علیرضا شانزده سال داشت که من تصادف کردم و قطع نخاع و معلول شدم ، از من مراقبت می کند و در سن نوزده سالگی می رود آژانس کار می کند تا خرج خانواده را بدهد. بعد یک بار تصادف می کند و بیمه ماشین هفتصد هزار تومان بابت بیمه به او می دهد، این جوان نوزده ساله با آن پول، ماشین را تعمیر می کند و مقداری از آن پول اضافه می ماند و آن مبلغ اضافی را می برد به حساب بیمه واریز می کند. حتی در مخابرات که کار می کرد از تلفن مخابرات به خانه زنگ نمی زند ، از موبایلش یا با کارت تلفن تماس می گرفت.اینها فقط نمونه های کوچکی از خصوصیات اخلاقی اوست، من نام او را علی زمانه گذاشته ام و فکر کنم حکومت معاویه هم او را به زندان نمی انداخت که الان او را به بند کرده اند. یک نامه ای زمانی که علیرضا یک سال داشت در سال شصت و پنج خطاب به او نوشتم و به او گفتم هیچ زمانی به خود نگاه نکن ، نگاهت به جمع باشد. آنگونه زندگی کن که بر زنده و مرده ات مستکبران و تمامیت خواهان بر خود بلرزند و محرومان از نام تو حرکت و مبارزه بیاموزند... الان هم به او اینها را می گویم."

او ادامه می دهد: "ما اشک داریم اما این اشک نه برای فرزندمان علیرضا که در جوانی به کمال رسیده است بلکه اشکمان برای جامعه ای است که به اینجا رسیده که علیرضا زندانی است. او در نگهداری از من حماسه هایی آفرید و زیباییهایی خلق کرد که خدا که خالق زیبایست از او رضایت داشت و خندید. فقط همین بس که با آن هیکل لاغر من را سی پله با ویلچر بالا می برد تا فیزیوتراپی کنم و آن زمان هم که از فرط بیماری و فشار زیاد عصبانی می شدم و بر سرش داد می کشیدم پای مرا می بوسید و می گفت من مخلص باباقدرت هستم. از پنج سالگی روح مبارزه طلبی و اعتراض در او بود و در مقابل بی عدالتی ها اعتراض می کرد. علیرضا جسما از من جداست ، اما باور کنید که شبها با شوخیهایش خنده می کنم ، او پیش من است ، پیش من است ..."

او در پایان از دلتنگی های نوه سه ساله می گوید: "ما مسلمانیم ، گریه می کنیم ، روضه گوش می دهیم که سکینه از زینب بابا می خواهد، حالا در خانه ی ما، دختر سه ساله علیرضا از عمه خود بابایش را می خواهد. امروز این دختر کوچک گفت دلم برای بابایم تنگ شده و عمه اش گفت پس چرا با تلفن حرف نزدی که او با آن لحن کودکانه و مظلومانه گفت آخه من دلم برای بابام تنگ شده چرا صحبت کنم؟ زینب می دانست رو به رویش یزید است، اما امروز رو به روی عمه بچه علیرضا کسانی هستند که می گویند ما فرستاده خدا هستیم، خیلی سخت است، خیلی سخت است این بچه بابا بابا بگوید... علیرضا یکبار در زندگی دروغ نگفته است، اما ما مجبور شدیم به دختر علیرضا بگوییم که بابایت رفته سرکار... ما صبوریم ، صبوریم ، صبور ، و به عظمت خود علیرضا غم در ما وجود نخواهد داشت."

۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

مصاحبه با ابوالفضل قدیانی پیش از زندان


ابوالفضل قدیانی در دی ماه ۸۸ بازداشت و به اتهام توهین به رییس دولت به یک سال حبس محکوم شده بود. او مبارز دوران ستمشاهیست که ۴ سال در زندان های ساواک شکنجه شده و مقاومت کرده بود، دو ماه پیش در دادگاهی که در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب برایش تشکیل شده بود، شرکت نکرده و آن را غیر قانونی خوانده بود.
عضو ارشد و دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با ارئه‌ی لایحه ای گفته بود دادگاه سیاسی باید علنی و با حضور هیئت منصفه باشد، بنابراین دادگاه غیرقانونی و مجری آن مجرم است. این دادگاه چند روز پیش وی را به تحمل سه سال حبس دیگر(به اضافه یکسال حبس قبلی)محکوم کرد.

احمد میری : زندان درب ورود به آزادی را می گشاید


سید احمد میری، پژوهشگر، مدرس دانشگاه و از جانبازان جنگ هشت ساله است که فرمانداری شهرستانهای بابلسر- رامسر و معاونت استانداری مازندران در دوران اصلاحات را در کارنامه فعالیت های خود دارد وی نویسنده کتاب “دیباچه ای بر تاریخ استبداد در ایران” است که ده سال پیش با مقدمه دکتر حسین بشیریه توسط انتشارات نگاه معاصر در تهران منتشر شد.
او از اعضاء ستاد انتخابات میر حسین موسوی در مازندران بود که به دلیل فعالیت در انتخابات ۸۸ از تدریس در دانشگاه محروم شد. سید احمد میری به همراه ۸ تن از فعالان حامی جنبش سبز در بابل بازداشت و به اتهام فعالیت های انتخاباتی در تاریخ دادگاه بدوی به بیست ماه حبس تعزیری محکوم گردید که این حکم در دادگاه تجدید نظر به دوازده ماه کاهش یافت. روز گذشته برای گذراندن دوران محکومیت خود به همراه یاران خود به زندان فراخوانده شد.
ساعاتی پیش از روانه شدن این حامی جنبش سبز به زندان، جرس با او به گفتگو نشست که متن آن در پی می آید:

آقای میری از اینکه باید برای گذراندن این حکم غیرعادلانه روانه زندان شوید چه احساسی دارید؟
هم احساس خوب و هم احساس بد!
احساس بد بخاطر عذاب وجدانی که دارم. از این منظر که بهترین، پاک ترین و نخبه ترین فرزندان این مملکت در زندان و من در بیرون هستم، از اینکه بسیاری از خانواده ها در مشکلات بعد از انتخابات دست و پنجه نرم می کنند اما نمی توانم دردهای آنان را تسکین بخشم، از اینکه دیروز برای دفاع از استقلال کشور به جبهه رفتم اما امروز برای دفاع از آزادی، باید به زندان بروم اما هنوز هیچکدام را بدست نیاوردم، نه آزادی و نه استقلال را!
اما احساس خوب بخاطر اینکه سهمی در این تحولات دارم. وجدانم بسیار آسوده است و احساس قدرت می کنم، بقول نیچه: “هر کس مرا نکشد قویترم کرد”، زیرا در این مدت واکنش مردم را نسبت به زندانی شدن خود و دیگران دیدم، مردمی که قویا همراهند اما جرأت حرف زدن ندارند اما قطعاً با سکوت و عدم حضور در انتخابات پیام خود را به حکومت می رسانند. و از اینکه در کنار دیگر زندانیان برای تحقق آزادی تلاش می کنم زیرا زندان درب ورود به آزادی را می گشاید.
به نظر جنابعالی چرا حاکمیت به نقطه ای رسیده است که دلسوزترین و خادمین واقعی انقلاب و مردم را دربند می کند؟
متاسفانه من فکر می کنم یک جریان مرموز و مشکوکی حکومت را بدست گرفته که به این شکل تصفیه خونین کرد. تاریخ و زمان قاضی خوبی خواهند بود، البته برخی از اصول گرایان، حتی رهبری هم متوجه شده اند اما به دلیل حمایت بی دریغ اولیه از آنان نمی توانند افشاگری کنند. به علت اینکه آنان غرق در فساد هستند و در نتیجه حکومت را هم فاسد نشان دادند. بگم بگم احمدی نژاد نمونه بارز آن است که نظام را اَچمز کرده و مانند استخوانی در گلو گیر کرده است. البته سرنوشت همه نظام های ایدئولوژیک وغیردموکراتیک چنین است و روزی، مطالبات پنهان بصورت کوه آتشفشان سر برمی آورد که این سرنوشت چنین نظام های است.
آقای میری شما یکی از رزمندگان سالهای دفاع مقدس بودید که دلیرانه در راه آزادی و استقلال کشور جنگیدید و ترکش های سالها مبارزه را هنوز در بدن خود به یادگار دارید آیا الان که باید با این شرایط به زندان بروید چه احساسی نسبت به حاکمان دارید؟
وفا کردم، وفا ندیدم، وفا کردم و جفا دیدم. از این حکمت که دیروز برای دفاع از حکومت جنگیدم، امروز پاداش دفاع من زندان شد، باید سوخت و ساخت و تحمل کرد تا راه آزادی هموار گردد. اما بر این باورم که حکومت راه بی بازگشت را انتخاب کرده است. حکومتی که به کسانی که در راه آن جانباز شدند، رحم نکند، مردم هم به او رحم نخواهند کرد. این سنت (قانون) تاریخ است!
آیا بعد از آزادی موقت تا برگزاری دادگاه و صدور حکم در دانشگاه تدریس می کردید؟ چه شد که زیر بار بازنشستگی اجباری رفتید؟
عملا هیچ کاری نمی توانستم بکنم و خود را به اجبار بازنشسته کردم زیرا از تدریس در دانشگاه دولتی و خصوصی “محروم” شدم و از ادامه تحصیل دکترا در خارج از کشور در حالیکه امتحان جامع را داده و سال آخر بودم محروم شدم، حتی در بخش خصوصی هم نمی توانستم فعال شوم زیرا منتظر حکم بودم. حتی بچه هایم را از حقوق اجتماعی محروم کردند. باری در این مدت، زندگی من بسته به صد زنجیر بود….
زمانیکه فضا و شرایط را تا این برای شما بسته شد چرا به خارج از کشور نرفتید؟
من ایستادن در خاک وطن را به جای ترک وطن و خاک بیگانه ترجیح دادم، زیرا ماندن در ایران، حتی در زندان، تأثیر بیشتری دارد. البته هر کس برای خود نقشی و رسالتی خاص قائل است، عده ای رسالت خود را در بیرون مرز جستجو می کنند که قابل احترام است، اما من رسالت خود را در خاک وطن جستجو می کنم، شاید شرایط من اینگونه باشد، خیلی فرصت بود ولی قبول نکردم.
در میان صحبتهایتان اشاره فرمودید که مردم با عدم شرکت در انتخابلت پاسخ خود را به حاکمیت خواهند داد ارزیابی شما از انتخابات پیش رو مجلس نهم چیست؟
یک انتخابات نمایشی و فرمایشی است، عدم حضور مردم جدی است. حتی در روستاها، برخلاف برخی ادعاها این مسئله به چشم می خورد. زیرا دولت احمدی نژاد با اختلاس دست ناپاکش، ضربه سنگینی به طبقه فقیر جامعه زد، فقر، گرانی، بیکاری، بیداد می کند و به علت اینکه امکانی برای بیان خواسته های انباشته شده طبقات اجتماعی وجود ندارد این مطالبات تبدیل به کوه آتشفشان خواهد شد. قطعاً پنج هزار جوانی که بعد از انتخابات به ترکیه رفته و گرفتار شده اند که این ها همه خانواده دارند، بسیاری از جوانان از حقوق اجتماعی محروم شده اند، زندگی بسیاری از جوانان نابود شده و در هیچ جا هم انعکاس نیافته است، اما این مشکلات در انتخابات خود را نشان خواهند داد. زیرا ظلمها شد، در شهرستان ها، بسیاری در غربت، بار سنگین محرومیت ها را تحمل می کنند که قطعا اینها خود را در انتخابات نشان خواهند داد.
چشم انداز آینده کشور را چگونه می بینید و چه راهکاری را برای برون رفت از این بحران پیشنهاد می کنید؟
آینده روشن است، چون تحولات خاورمیانه، نظام بین الملل و تجربه تاریخی ایران، نشان می دهد که جامعه ما در حال تجربه جدید است. دنیا دارد لباس نو می پوشد، ما جُدای از تحولات منطقه و دنیا نیستم، تغییر و پوشیدن لباس جدید، اجتناب ناپذیر است. ملت ما می خواهد لباس تازه بپوشد، امیدوارم سیل نیاید، ما به باران قانع هستیم. زیرا ملت ما برخلاف کشورهای منطقه با تجربه تر است، لذا تجربه گذشته و تحولات امروز، پشتوانه حرکت فردای ملت ماست.
باید آگاهی بخشی کرد، تنها راه رهایی، “آگاهی” است. آزادی در سایه آگاهی عمیق ملت است، باید کارهای کم هزینه و پُر فایده کرد. البته باید چشم ها را شست و جور دیگری نگاه کرد، روش های قدیمی جواب نمی دهد، باید پیام را شفاف در لایه های زیرین جامعه برد.
چه پیامی برای حاکمیت دارید؟
می خواهم به رهبری سلام کنم و بگویم، چرا رفیق قدیمی ۵۲ ساله ایی (هاشمی ) که در رئیس جمهور شدن شما و رهبری شما نقش مؤثری داشت، چرا نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس و رفیق نجیب، فهیم و فکوری مثل خاتمی و کروبی پاک سرشت و بسیاری از نیروهای پاک و مخلص را قربانی یک انسان بی ریشه، بی اصالت مثل احمدی نژادی کردید؟! میدانم پشیمان هستید، ولی امروز بیا مثل جمال عبدالناصر، رهبر جهان عرب که در جنگ ۱۹۷۲ از اسرائیل شکست خورد از ملت عرب صادقانه عذر خواهی کرد و استعفاء داد، اما ملت مصر نپذیرفت و صداقت و سلامت او را دوباره تقدیس و تکریم و موقعیت خود را تثبیت کرد. همه می دانند شما از حمایت بی دریغ پشیمان هستید، زیرا شاید در اختلاس و صدخلاف دیگر از چشمان ملت پنهان باشد اما در چشم شما عیان است از ملت به خاطر حمایت از احمدی نژاد عذر خواهی کنید تا دوباره صلح و آشتی ملی در کشور برقرار شود. این جریان، جریان مشکوکی است سرمایه کشور را تاراج و به یغما بردند هزینه سنگینی بر کشور تحمیل کردند…
و برای ملت ایران؟
همانطور که در انتخابات سال ۸۸ با شور فراوان شرکت کردید، بعد از آن “شوک سیاسی” ایجاد نمودید. حال با عدم شرکت، در انتخابات مجلس “بهت سیاسی” ایجاد کنید و درهردو حالت، حکومت را متنبه کنید، تا درس بزرگی برای حاکمان باشد تا شما را جدی بگیرند و با شما با دیده احترام نگاه کنند و شما را خس و خاشاک نخوانند و فرزندان پاک شما را زندانی نکنند و بسیاری مجبور به ترک وطن نشوند و …
از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم و اگر ناگفته ای مانده است بفرمایید؟
خدایا ! در این فصل زمستانی، ابری و باران رحمتی فرست تا همه کینه و نفرتی که ایجاد شده شسته شود، تا همه در سایه، دوستی، عشق و محبت در کنار هم باشیم، تا با تفاهم و تعامل، دوباره تجربه نوین را به آزمون مجدد بگذاریم و همه در آرامش زندگی کنیم، نه در زندان!

۱۳۹۰ دی ۷, چهارشنبه

جای استاد دانشگاه است نه زندان!


دکتر میری هم به جمع زندانیان سیاسی بابل پیوست

سه شنبه 6 دی، سید احمد میری از جانبازان جنگ تحمیلی ، فرماندار شهرستان بابلسر-رامسر و معاون سیاسی امنیتی استاندار مازندران(دوران اصلاحات) و از مسئولان ستاد مهندس موسوی در استان مازندران برای اجرای حکم 12 ماه حبس تعزیری توسط اداره اطلاعات بازداشت و با حکم جلب روانه زندان بابل گردید تا به جمع یاران و دوستان همیشگی اش بپیوندد.
میری جوانی خود را در جبهه های جنگ برای دفاع از کشور گذراند اما امروز در میانسالی باید در زندان جمهوری اسلامی باشد! روزگار غریب و حکومت عجیبی است ، اما همه همچنان به صبح سحر امیدواریم و راه آنان را ادامه خواهیم داد


۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

آریا آرام نژاد و علیرضا فلاحتی به روزه اعتراضی خود پایان دادند



بعد از انتقال آقای علیرضا شهیری ،دکتر احمد میری و دکتر سروش به زندان متی کلا بابل و بند محل اسکان آریا و علیرضا فلاحتی عزیز ،آریا در تماسی کوتاه با همسرش از کمی متفاوت شدن شرایط خبر داد و اینکه این دو فعال به روزه اعتراضی خود پایان دادند. امروز همچنین بعد از یک هفته بیماری، دارو در اختیار آریا آرام نژاد قرار گرفت.

۱۳۹۰ دی ۵, دوشنبه

علیرضا شهیری بازداشت و روانه زندان شد

صبح روز دوشنبه (حدود ساعت 9) ، 5نفر از نیروهای اداره اطلاعات بابل با حکم جلب به منزل آقای علیرضا شهیری از فعالان سیاسی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، رئیس اداره آموزش و پرورش بابل (دوره اصلاحات)و مسئول ستاد مهندس موسوی در بابل مراجعه و برای اجرای حکم 9 ماه حبس تعزیری، او را روانه زندان کردند.
بر اساس رای شعبه سوم دادگاه تجدید نظراستان مازندران، این فعال سبز شهرستان بابل به اتهام اقدام بر علیه امنیت ملی به نه ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.

۱۳۹۰ دی ۳, شنبه

آغاز روزه سیاسی آریا آرام نژاد و علیرضا فلاحتی در اعتراض به انتقال آنها به بند مجرمین خطرناک



آریا آرام نژاد و علیرضا فلاحتی (از زندانیان سیاسی زندان متی کلای بابل) در اعتراض به انتقالشان به بند سارقان روزه سیاسی نا محدود خود را آغاز کردند. این دو زندانی سبز ،با تداوم شرایط غیر انسانی و انتقال زندانیان سیاسی به بند سارقان که مغایر با آبین نامه سازمان زندانهاست، تصمیم به آغاز روزه سیاسی نامحدود خود گرفته اند.
گفتنیست، آریا آرام نژاد که در روز ۱۷آبان ماه سال جاری به دست مامورین اداره کل اطلاعات استان مازندران بازداشت شده بود پس از تحمل ۳۴روز بازجوئی و انفرادی برای گذراندن ۶ماه حبس تعزیری ابتدا به بند قرنطینه زندان متی کلا منتقل شده بود، 28 آذرماه  به بند سارقین منتقل شد.
همچنین، علیرضا فلاحتی دبیر شاخه جوانان جبهه مشارکت مازندران که در روز ۲۱آذر برای گذراندن ۶ماه حبس تعزیری، خود را به زندان متی کلا معرفی کرده بود ابتدا به بند قرنطینه زندان( محل نگهداری معتادین) منتقل شد و سپس به همراه آریا و به دستور رئیس اداره زندان شهرستان بابل به بند سارقین انتقال یافته است.
باید اضافه کرد که ، سرهنگ ناصر بابازاده  رییس زندان متی کلای بابل در پاسخ به اعتراض خانواده این زندانیان سیاسی گفته است که این زندانیان باید در بند سارقان نگهداری شود و اجازه انتقال آنها را ندارد. این در حالی است که بر اساس آیین نامه سازمان زندانها، هر زندانی بر اساس جرمی که مرتکب شده است در بند ویژه نگهداری می شود.

۱۳۹۰ دی ۲, جمعه

بزرگداشت تولد ضیا نبوی در دانشگاههای نوشیروانی بابل و سمنان

بزرگداشت تولد ضیا نبوی در دانشگاههای نوشیروانی و سمنان توسط تعدادی از دانشجویان برگزار شد.(به روایت تصاویر)












با تشکر از بچه های  انجمن اسلامی نوشیروانی بابل

۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبه

انتقال آریا آرام نژاد به بند مجرمان خطرناک همزمان با شب یلدا

همزمان با شب یلدا ،آریا آرام نژاد ، علیرضا فلاحتی ، علی عباسی و رحمان یعقوبی از زندانیان سیاسی زندان متی کلای بابل به بند سارقین و مجرمان خطرناک این زندان منتقل شده اند.
همچنین همسر آریا آرام نژاد هم در صفحه فیس بوک خود نوشت:


سارق ناامیدی ،قاتل ترس ! خوب ،آریای عزیز هم برای اینکه شب یلدای خوبی داشته باشد،عیدی گرفت و به همراه سایر دوستان به بند سارقین و قاتلین زندان متی کلا منتقل شد! .دست مریزاد مسئولین پرتلاش زندان ،جدا خسته نباشند که سهمشان را ، برای کم کردن تنش و برگشتن آرامش و بهبود شرایط با این درجه از درایت ایفا می کنند

۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

به یاد مرد همیشه مقاوم ( علیرضا فلاحتی )


به یاد علیرضا فلاحتی
--------------------------------------------------------
ما که نمیتونیم به نبودت عادت کنیم عزیز،



تو هم عادت نکن ... ، خسته نشو آئینه ساز ،



نبض ستاره رو بگیر ،



عطر ترانه میگذره از تو حصار بی عبور !

۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه


انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشيرواني بابل به مناسبت سالروز میلاد ضیا نبوی، دانشجوی زندانی، بیانیه ای صادر کرد.

متن کامل این بیانیه در ادامه آمده است:


نازنین یار!  نازنین دلدار!
بی تو راهی به هیچ جایی نیست
زندگی بی تو سخت می گذرد
که به هفت آسمان خدایی نیست

روزشمار تاريخ, ١٦ آذر سال ٣٢ را نشانه رفته است. روزي كه سه آذر اهورائي به ضرب گلوله هاي ظلم و استبداد، چشم بر تلخي ها و ستم ها بستند. آن روز، آن ماه، آن سال، شد نماد جنبش دانشجويي سرزمين ایران. سي سال بعد از این واقعه، در آخرین روز آذر ١٣٦٢، انساني چشم به اين جهان گشود که بعدها سید ستاره داران جنبش دانشجویی  ایران شد؛ شد گرز گران بر سر بنيادگران و جباران و خار چشم استبداد؛ شد همان جوان بيست ساله كه با شور خود، با همان آزادي روح خود، اميد و طراوتِ بخشی از  نسل سوخته ي جوان این سر زمين بوده و هست.

چرائي الهام بخش بودن تو اي ضيا، صداقت و شعور پاك و بي پرده‌ي تو در جاي جاي زندگی‌ات بود. صداقتي توأم با شرافت كه هر انسان همنشين خود را به تفكر دفاع از انسان بودن خود وا می دارد. تو دفاع كردي از شرافتت، از حق انسان بودنت كه خالق هستي بی چون و چرا، ورای کافر بودن و مسلمان بودن، دستور به تحصيل علم و دانش در هر جاي داده است؛ اما مشتي از خدا بي خبر، مشتي كوته فكر، مشتي جبار، چشم و گوششان و روح تاريكشان از ديدن سيد ضياي آزاده و صادق به تنگ آمد. تو از خود دفاع کردی و از حق بَشَری تحصیل، از حقي كه حق ابتدائی هر انسان بود؛ اما از شرافتت و از صداقتت ترسيدند.تهمت ها بر توي بي گناه روا داشتند و تو با همان شيريني و شور بي رياي خود بر آن ها لبخند زدي... ضياجان دانشگاه در اين سال ها، دلتنگ همان خنده‌ي طراوت بخش است... در زمانه‌ای به سر می‌بَریم که بي خردان و مستبدان با لجاجت کودکانه‌ای بر تخریب نشاط و روح آزاد دانشگاه کمر همت بسته‌اند اما بِدان كه در این کارزار، دانشجويان ذرّه‌ای از آرمان‌های آزادی و صداقت و شرافت کوتاه نخواهند آمد.

سید ضيا نبوي، ماه آذر، ماه شور دانشجويي، ماه تولد خود را برای سومین سال پی در پی در زندان سپری می‌کند؛ او بیست و هشتمین سالروز میلادش را در ناگوارترين شرايط غير انساني و ظالمانه در تبعيدگاه كارون اهواز مي گذراند. در حالي روزها را سپري مي كند كه بارها براي تن دادن به اعتراف هاي تقلبي مورد ستم قرار گرفته اما شرافت و آزادگي‌اش تسلیم سودای مستبدان نشده است. ضيا نبوي دانشجوي دانشگاه صنعتي نوشيرواني بابل در جريان وقایع ناگوار بعد از انتخابات سال ٨٨ در روز ٢۵ خرداد ماه، توسط ماموران اطلاعات بازداشت و بعد از ماه ها انتظار بدون تفهيم اتهام، گرفتار حكم ظالمانه ١۵ سال زندان در تبعيد به همراه محروميت از تحصيل از سوي دادگاه انقلاب شد. طي اين حكم غير انساني، اکنون سومین سالی است که سید دانشجويان نوشيرواني بابل عمر خود را در سخت‌ترین شرايط انساني در تبعيد در زندان كارون اهواز در ميان زندانيانی سپری می‌کند که کوچکترین درکی از فعالیت دانشجویی مسالمت‌آمیز ندارند و در این مدت حتی ساعتی مرخصی از وی دریغ شده است.

انجمن اسلامي دانشجويان نوشيرواني بابل با تبريك تولد همكلاسي دربند خود، سيد ضيا نبوي، در سي ام آذر ماه سال ١٣٩٠، همچنان بر بي گناه بودن این يار دبستاني از تمامي اتهامات بی‌اساس تأكيد دارد و او را از حكم ظالمانه‌ای که بر وی تحمیل شده بَری می‌داند. بر آزادگی سید ضیا نبوی درود می‌فرستیم و سالروز میلادش را شادباش می‌گوییم و بزرگداشت دوباره تولد سيد ستاره داران را در کنار خودِ او و در آزادی به انتظار می نشینیم و  يقين داریم که آن روز دور نیست ...

۱۳۹۰ آذر ۲۴, پنجشنبه

بیش از سیصد روز از حصر آفتاب گذشت


این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو
من به دست تو آب می دهم
تو به چشم من آبرو بده
من به چشمهای بی قرار تو قول می دهم:
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم!

۱۳۹۰ آذر ۲۲, سه‌شنبه

نامه ای کوتاه به انقلاب


نامه یکی از فعالین ستاد مهندس موسوی در مازندران برای انقلاب اسلامی ایران
 "علیرضا شهیری" که به ۹ ماه حبس تعزیری محکوم شده است، در صفحه فیس بوک خود این گونه خطاب به انقلاب نامه ای را نوشته است:


سلام، انقلاب !

لابد خبرداری که مرا به جرم آزاد اندیشی ،حمایت از جنبش سبزو طرفداری از اصلاح طلبان وبااتهام واهی تبانی علیه ... به 9 ماه حبس تعزیری وزندگی در سیاهچال های مخوف متی کلا(بابل) ٫ محکوم کرده اند.
به زندان می روم؛ فدای سر اصلاح طلبان واصلاحات ! اما تو، خوب می دانی که چقدر دوستت داشتم و خدا می داند، برای این که به دنیا بیایی ؛ چه زحمت ها کشیدم وچه کتک ها خوردم. گمان می کردم، وقتی بزرگ ورشید شدی ، حتماً من وبقیه دوستان واقعی ات را زیر بال وپرت می گیری، عصای دستمان می شوی وبه ما امنیت ، آزادی وعزت می دهی ! اما افسوس که می بینم ؛ به نااهلان نزدیک تر می شوی! و به جای این که ریشه ظلم واستبداد را بزنی؛ امثال مرا به زندان می اندازی! و مزد دوستدارانت را این گونه می دهی!
فکر نمی کردم که اینقدر نمک نشناس باشی! کاش هرگز به دنیا نیامده بودی ! کاش...


۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه

علیرضا فلاحتی به زندان متی کلا بازگشت




بزرگمرد در زندانی کوچک ...
علیرضا فلاحتی برای اجرای حکم زندان خود امروز خود را به دایره اجرای احکام معرفی و روانه زندان متی کلای بابل شد. او با روحیه ای مقاوم رفت تا شش ماه را در زندانی کوچک تر از زندان بزرگتری به نام ایران بگذراند. او را به جرم آزادگی به بند کشیدند تا به گمان خود ،خیال آزادی از سرش پر بکشد اما زندانبان نمی دانست که او با پای خودش می رود !
او خودش رفت تا به زندانبان بفهماند که زندان و انفرادی و مشقت ها را با یاد خدا و ایمان و ارادۀ محکمش به حریت انسان تحمل می کند و به سحری که نزدیک است ایمان دارد.
آری او جز ایستادگان امروز ایران ماست



۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه

تایید احکام زندان برای فعالین ستاد مهندس موسوی در بابل

احکام فعالین ستاد مهندس موسوی در بابل در دادگاه تجدید نظر استان مازندران تایید شد.سرانجام بعداز دوسال بلاتکلیفی ، احکام انها درتاریخ 20/9/90 دردادگاه تجدید نظر(شعبه 3ساری)صادرشد. دکترسیداحمد میری – 12ماه و علیرضاشهیری طبرستانی-9  ماه و دکترعلی اکبرسروش – 4 ماه و همچنین علیرضافلاحتی ، محمدرضا آقاملکی ، سیدمحمد معصومیان ، مصطفی ابراهیم تبار وآریا آرام نژاد هرکدام 6 ماه حبس تعزیری به جرم تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی  محکوم شدند.
لازم بذکر است پیشتر ، شعبه اول دادگاه انقلاب شهرستان بابل به ریاست قاضی باقریان بر اساس کیفر خواست صادره در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان بابل ،به اتهام اقدام علیه امنیت ملی کشور و تبانی در جهت اقدام علیه امنیت کشور ، دکتر احمد میری به ۲۰ ماه حبس تعزیری ، علیرضا شهیری به ۱۵ ماه حبس تعزیری، دکتر علی اکبر سروش به ۷ ماه حبس تعزیری، آریا آرام ن‍ژاد به ۱۰ ماه حبس تعزیری، علیرضا فلاحتی به ۱۰ ماه حبس تعزیری، محمدرضا کربلائی آقا ملکی به ۱۰ ماه حبس تعزیری، محمد معصومیان به ۱۰ ماه حبس تعزیری، مصطفی ابراهیم تبار به ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم شده بودند.

آریا آرام نژاد را آزاد کنید...نماهنگ دلتنگی

یکی از دوستان جنبش سبز مشهد این کلیپ را که برای آزادی " آریا آرام نژاد " درست شده، تهیه و برای ما فرستاد...همچنین گفت ، از انجایی که تا الان با موی میکر کار نکرده بود، شاید کلیپش جالب از آب در نیامده باشد ولی خوب برگ سبزیست تحفه درویش... مرسی دوست عزیز

۱۳۹۰ آذر ۱۹, شنبه

اجرای حکم شش ماه حبس فعال دانشجویی دانشگاه مازندران

مازیار یزدان نیا فعال دانشجویی دانشگاه مازندران، جهت گذراندن شش ماه حبس خود، به دادگاه انقلاب شهرستان بابلسر معرفی شد.
او از سوی شعبه ی ۱۰۱ دادگاه انقلاب بابلسر  به ۱۴ ضربه شلاق و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود اما در دادگاه تجدید نظر به وی اعلام شد که حکم در دادگاه تجدید نظر به حالت تعلیقی درآمده است.
لازم بذکر است او در تاریخ ۲۶ خرداد ماه سال ۸۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و نزدیک به سی روز را در انفرادی اداره  اطلاعات ساری به سر برده بود و همچنین پس از انتخابات ریاست جمهوری سال  ۸۸ ، یک ترم از تحصیل نیز محروم گشته بود.

۱۳۹۰ آذر ۱۸, جمعه

دل نوشته "هم بندی‌های فروردین ۸۶" برای ضیا نبوی



نام قبلی: سید ضیا نبوی
مکان قبلی: دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
مدت حضور: چهار سال
نام فعلی: زندانی شماره ی .......
مکان فعلی: زندان اهواز
مدت حضور: 10 سال

دنیای بی وفاییست سید
دلم برای روز هایی تنگ است که نزدیکم قدم میزدی
و حواسم به دغدغه هایت نبود
آن روزها ، هیچ کس تاوان آزادی خواهی مردم را از تو نمی گرفت
آن روز ها نماد تفکر ِ یک دانشگاه بودی بی آنکه برایت ارزش داشته باشد
صندوق ها که بر عکس شد ...
شش دانگ ِ رای ها که به نام دیگری خورد
وقتی که بزرگتر ها را خفه میکردند تا بغض کوچکتر ها از فریاد جا بزند
تو را بردند ..................
بردند که انتقام هرچه دانشجو را از تو بگیرند
و توی لعنتی ............
در جلسه ی دادگاهت ، باز هم میخندیدی ...به حقارت تفکر ویلچر نشینشان
...........................
هنوز هم شب های مستی ... در آغوش دوستانی که از بند
بند ، بندش را فهمیده اند ، اسمت از دهانم نمی افتد ..........
هنوزم می ایستم به یاد تمام روزی هایی که زورت کرده اند
روی پایت نباشی ..............................
هنوز هم دلم برای بندی که با هم بودیم
دستبندی که با هم خوردیم ....
بازجویی / که پشت هم ایستادیم ..........
برای آن شب ها تنگ است ..............

اشک هایم از اوین رد نشد ........ که هیچ
دستم به زندان اهواز نمی رسد ...
تا کیک تولدت را به نام آزادی / روبرویت بگیرم

سید ....
آنجا که هستی یادت بماند
تمام دنیا دست به دست ِ فراموشی بدهند
اسمت از زبان ِ هم بندی های آن شب های فروردین
نمی افتد ............

روز به روز این 10 سال را میشماریم و ایمان داشته باش
روز آزادیت ، قیافه هایمان عوض شده ،خانه هایمان جا به جا ...
اما همه برای آزادیت ، همان حوالی /سبز میشویم

سید ....................
تولدت به زور انفرادی ها
نا مبارک نمی شود .........
آرزویت را در دلت بکن ....
ما چشم بسته از حالت / خبر داریم
بخــــــــــــــــــــند
تا شمع ها را به حرمت آزادی / فوت کنیم



علی – عمید – سیاوش- علیرضا – رامین- مهران – علی- سعید- مهدی- پیمان- جواد – هومن

۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

روزی آه مظلومانه نسل دردمند دانشجویی کشور دامان قلم شکنان و آزادی ستیزان را خواهد گرفت

جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل به مناسبت فرا رسیدن 16 آذر بیانیه ای صادر کرده اند.متن کامل این بیانیه بدین شرح است:



روی سخن ما جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، با اقتدارگرایانی است که با درافتادن با اهل قلم و اندیشه و اعمال محدودیت و نظارت امنیتی بر نسل آگاه و بیدار دانشجویی کشور در مقابل نهادهای قدرت ساکت نخواهند نشست.....

«به نام خدا و به نام دانشگاه آخرین سنگر آزادی»

شانزده آذری دیگر فرا رسید و یک سال دیگر بر عمر جنبش آزادی خواهی مردم ایران افزوده شد.
شانزده آذر سال یک هزار و سیصد و سی و دو روزی بود که برای اولین بار به شکلی سازمان یافته و حکومتی به دانشگاه تاخته شد و بدعت نامبارک هجوم به نهادی که در آن فرهیخته ترین اقشار جامعه گرد هم می آیند کلید خورد.
در شانزدهم آذر سال سی و دو نیروهای نظامی رژیم پهلوی به دانشگاه تهران حمله ور شده و دانشجویانی که معترض به حضور نیکسون در تهران در پی کودتای ننگین بیست و هشتم مرداد بودند را به خاک و خون کشیدند که سه شهید و تعداد فراوانی زخمی پاسخی به ندای آزادی خواهی کسانی بود که جوانی و عمر خود را وقف علم و آگاهی این کشور کردند. اما این حادثه آخرین هجوم به ساحت دانشجویی محسوب نمی شد. ماجرای انقلاب فرهنگی و در پی آن تصفیه تمامی نهادهای سیاسی دانشگاه در اعوان انقلاب و محدودیت های جدی بر قشر دانشجویی در دهه هفتاد و در پی آن حمله لباس شخصی ها به کوی دانشگاه تهران در هجده تیر هفتاد وهشت و تعلیق فعالیت انجمن های اسلامی و اصلاح طلبی دفتر تحکیم وحدت در اواخر دهه هشتاد و تهدید و ارعاب و به بند کشیدن دانشجویان در حوادث پس از انتخابات سال هشتاد و هشت نمونه های دیگری از قصه پرغصّه هتک حرمت قشر دانشجویی در تاریخ ایران بوده است.
امسال اما شانزدهم آذر تقارن پرمعنایی با ایام محرم پیدا کرده است. در باب محرم و حادثه عاشورا سخن بسیار رفته است اما نکته قابل ذکر موضع نسل جوان و دانشجویی کشور است که در دو دهه اخیر سخن گفتن از عاشورا را تبدیل به دو قطبی کرده است که در یک سوی آن تفسیرهای سنتی نهادهای رسمی حکومتی و محافظه کاران دینی قرار دارد که همواره با تلقی فاشیستی از این مکتب در لوای دین بنیادگرایانه و اقتدارگرایانه بر شیپور خشونت دمیدند و سقف شریعت بر ستون معیشت زدند و در عمل و در اوج آن در حوادث پس از انتخابات هشتاد وهشت، حسین حسین گویان به ضرب وجرح و تجاوز به حقوق مسلمه ملت پرداخته و با اعمال محدودیت های جزم اندیشانه و محدود کردن فضای نقد و آزاد اندیشی عرصه را بر عموم ملت ایران تنگ کردند. در سوی دیگر اما نسل بیدار دانشجویی به مدد جهد تئوریک نو اندیشان دینی، با تلقی رحمانی از این مکتب، درسی که از عاشورا آموخت چیزی جز حریت و آزادگی و نفی سرپرستی جائرانه حاکمان نبود. نسل دانشجویی کشور همواره اصالت خود را در نه گفتن به هر آنچه که بر محور خودکامگی و اقتدارگرایی در جامعه ایران می گذرد دیده است. شاید به علت همین اصالت و رسالت باشد که همواره نگاه حکومت به تشکل ها و فعالین دانشجویی، نگاهی توام با تردید و عدم اعتماد و در پی آن ایجاد فضای رعب و وحشت و اعمال محدودیت های سنگین در پرتو فضای امنیتی برای این قشر بوده است.
در اینجا شایسته است که یادی کرده باشیم از هم بغض و هم دانشگاهی در بندمان ضیاءالدین نبوی که بر همین منوال با احکام سنگین قضایی روبرو و بهترین سال های عمر خود را در حبس و تبعید می گذراند. البته قشر فعالین دانشگاه نوشیروانی بابل نمونه های مبارز و آزاد اندیشی چون ضیاءالدین نبوی را بسیار در خود پرورش داده است که ایشان نیز بر همان سیاق با احکام انضباطی و قضایی ناعادلانه هزینه های زیادی را پرداخت کرده اند.
باری، روی سخن ما جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل با اقتدارگرایانی است که با درافتادن با اهل قلم و اندیشه و اعمال محدودیت و نظارت امنیتی بر نسل آگاه و بیدار دانشجویی کشور، سعی در ایجاد فضای خفقان و بستن شریان های نقد و نقادی در کشور دارند. ایشان باید بدانند قشر دانشجویی کشور علی رغم تمامی فشارها در مقابل اقتدارگرایی جائرانه و بنیادگرایی آمرانه نهادهای قدرت ساکت نخواهند نشست و در راه احقاق حقوق مسلمه ملت و تنبه و آگاهی بخشی به اقشار جامعه که همانا رسالت این قشر می باشد از پای نخواهد نشست و روزی آه مظلومانه نسل دردمند دانشجویی کشور دامان قلم شکنان و آزادی ستیزان را خواهد گرفت و آسمان ابری نسلی که با دهان های دوخته و روان های سوخته و اندیشه های زندانی شده و قلم های خفته و سخن های ناگفته دست و پنجه نرم میکند روزی آفتابی خواهد شد که «دردمندان بلا زهر هلاهل دارند».
البته قشر دانشجویی کشور علی ای حال همواره امیدوار به اصلاح امور و تغییر فضای جاری کشور به سمت یک جامعه توام با عدالت و آزادی خواهد بود و بارقه های استبداد ستیزی در درون این نسل بیدار و زنده خواهد ماند و امید به هدایت گمراهان نیز.
«و السلام علی من اتبع الهدی»
مجمع فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
16 آذر 1390 خورشیدی

این روز بدون ایستادگی هایت در برابر استبداد بی معناست

این روز بدون ایستادگی هایت در برابر استبداد بی معناست


به امید آزادی ضیا نبوی ، مجید دری و سایر دانشجویان در بند

روز دانشجو مبارک






۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

ضیا نبوی و مجید دری، دانشجویان زندانی در تبعید را آزاد کنید


نامه سرگشاده بیش از ٤٧٠ تن از دانشگاهیان: ضیا نبوی و مجید دری، دانشجویان زندانی در تبعید را آزاد کنید


متن این نامه بدین شرح است:
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حق تحصیل را حق اولیه و طبیعی "همه اقشار
ملت" ایران و فراهم کردن این حق را از وظایف دولت می‌داند. علیرغم این واقعیت از سال ۱۳۸۵ به بعد روند محروم کردن برخی از داوطلبان آزمون‌های سراسری کارشناسی ارشد و همچنین دانشجویان مقطع کارشناسی به دلایل سیاسی و عقیدتی شدت یافت. در مقابله با این روند، گروهی از دانشجویان محروم شده از تحصیل یک تشکل صنفی- دانشجویی به نام «شورای دفاع از حق تحصیل» را به وجود آوردند که در سال ۱۳۸۸ و پس از انتخابات ریاست جمهوری، اعضای آن با سرکوبی شدیدی مواجه شدند. به ویژه ضیا نبوی و مجید دری، بدون هیچ دلیل و مدرکی متهم به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق شدند که آشکارا نشان از عزم سیاسی و اراده غیرحقوقی و تلافی جویانه علیه آنان داشت. این در حالی است که اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین برای فعالان حق تحصیل چنان بی اساس می نمود که حتی در دادگاه بدوی قاضی آن را وارد ندانسته و فرصت دفاع در برابر این اتهام را در اختیار این دو قرار نداده است. اما در کمال ناباوری در نهایت این دو نفر به همین اتهام به ترتیب به ۱۰ و ۶ سال حبس در تبعید محکوم شدند و حکم تبعید این دو فعال حق تحصیل، در تقارن تلخی با آغاز سال تحصیلی، در مهرماه سال ۱۳۸۹ به اجرا در آمد و ضیا نبوی به زندانی در اهواز و مجید دری به زندان بهبهان تبعید شدند.
چنین احکامی علیه کسانی که هیچگونه علاقه ای نسبت به سازمان یاد شده نداشته و ندارند پیش از هر چیز در حکم امتیازی به این دست گروه‌ها و سازمان‌هاست. ضیا نبوی و مجید دری، بارها و بارها، هر گونه ارتباط با مجاهدین خلق را رد کرده اند و بر آن تأکید ورزیده اند و به گواهی سوابق فعالیت‌های دانشجویی این دو و همچنین شهادت دوستان و همراهانشان، هر دوی آنها از نظر فکری کاملا در تضاد با ایدئولوژی و روش های این سازمان می‌باشند. به نظر می‌رسد مستند صدور چنین حکم سنگینی صرفا حضور چند تن از بستگان ضیا نبوی در این سازمان باشد که به وضوح در تضاد با اصل عقلی و حقوقی شخصی بودن جرم و مجازات است و با حکم قرآنی "لاتزر وازره وزر اخری" نیز مغایرت دارد. این نوع احکام زیبنده نظام قضایی نبوده و نیست. قوه قضاییه مستقل است و مرجع عدالت گستری به شمار می آید و نباید اجازه اعمال نفوذ نهادهای دیگر در پرونده های قضایی داده شود. با توجه به اینکه علاوه بر قضات صادر کننده رای، ریاست قوه قضاییه و معاونان وی نیز مسئول این رخدادها هستند و برای هر دقیقه حبس بیگناه در دنیا و عقبی باید جوابگو باشند انتظار می رود برای نشان دادن استقلال خود شخصا پرونده را به دقت رسیدگی کرده و فقدان مدرک و دلیل برای اتهام مذکور را ملاحظه کنند و دستور اعاده دادرسی را صادر نمایند.

ما امضا کنندگان این نامه، بخشی از جامعه دانشگاهی داخل و خارج از کشور، مطابق اصول ۳ ، ۱۹، ۲۰، ۲۲، ۲۳ ، ۳۰، ۳۶ و ۳۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حق تحصیل را حق طبیعی و بدیهی همه آحاد ملت می‌دانیم و اتهام ناروای محاربه را تنها به دلیل تلاش برای برخورداری از این حق، ظالمانه می‌شماریم. ما خواستار آزادی ضیا نبوی و مجید دری هستیم که اکنون حتی محروم از حقوق یک زندانی عادی همچون حق مرخصی در زندان‌هایی کیلومترها دورتر از محل اقامت خانواده‌های خود، در میان زندانیانی که اتهامات‌شان هیچ گونه سنخیتی با فعالیت های دانشجویی ندارد به سر می‌برند.




امضا کنندگان (به ترتیب الفبا):
۱. آبتین جنت سرشت، دکترا
۲. آراز سالک، فوق لیسانس دانشگاه تهران
۳. آرش آبادپور، دکتری برق و کامپیوتر - دانشگاه منیتوبا، کانادا
۴. آرشا خامسی، دانشجوی کارشناسی مکانیک دانشگاه آزاد ساری
۵. آرش امیرخانی، دانشجوی دکترای مدیریت، دانشگاه مک گیل، کانادا
۶. آرش امیری، لیسانس -دانشگاه لندن
۷. آرش بهمنی، دانشگاه گیلان٬ جامعه شناسی، روزنامه‌نگار
۸. آرش طبیبی آذر، دکتری مهندسی برق-مخابرات، دانشگاه واترلو کانادا
۹. آرش فراهانی، لیسانس
۱۰. آرش مسعودیه، دکترای عمران دانشگاه کالیفرنیا، دیویس. لیسانس عمران دانشگاه شریف، استاد دانشگاه کاتولیک آمریکا
۱۱. آرش معینی، لیسانس نوشیروانی بابل
۱۲. آرش ناجی، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه آزاد ۸۳
۱۳. آرش نراقي، دكتراي فلسفه، دانشكاه كاليفرنيا، استاد فلسفه و دين، كالج موراوين
۱۴. آرمان امیری، فوق لیسانس کامپیوتر دانشگاه کالیفرنیا
۱۵. آرمان رضاخانی، دانشجوی اخراجی و محروم از تحصیل آی تی فردوسی مشهد - دانشجوی کارشناسی کامپیوتر دانشگاه Texas A&M، مقام اول و دوم در جشنواره جوان خوارزمی در سال های ۸۷ و ۸۶
۱۶. آرمین تقی پور، کارشناسی فیزیک، دانشگاه مازندران
۱۷. آرمین شریفی، دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز، عضو شورای مرکزی تشکل دانشجویی آسا
۱۸. آرمین مرتب، دانشجوی دکتری مخابرات، دانشگاه ای. تی. اس. مونترال
۱۹. آرنوش ازرحیمی، کارشناسی جامعه شناسی-بدون مدرک
۲۰. آروین طاهایی، امیر کبیر-کارشناسی
۲۱. آزاده تاج پور، کارشناسی ارشد هنرهای زیبا، دانشگاه کلرمانت
۲۲. آزاده ضیایی، کارشناسی ارشد - دانشگاه ناتینگهام
۲۳. آزاده قصبه، کارشناسی روزنامه نگاری
۲۴. آزاده يعقوبي، كارشناسي دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
۲۵. آزیتا بشیری نیا، کارشناس صنایع غذایی ، اصفهان
۲۶. آزیتا رضوان، کاندیدای دکترای دانشگاه کالیفرنیای جنوبی
۲۷. آمادور نویدی، مهندس مکانیک از دانشگاه مرکزی فیلیپین، حامی حقوق بشر
۲۸. آناهیتا صادق زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه دلفت
۲۹. آیلین اسدی نژاد، دانشجوی دکترای برق قدرت، دانشگاه تنسی
۳۰. ابراهیم مهتری، دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزاد تهران
۳۱. ابوالفضل حاجی‌زادگان، کارشناسی دانشگاه فردوسی
۳۲. احسان آذرنسب، دانشجوی دکترا، دانشگاه یوتا
۳۳. احسان آرین، دیپلم
۳۴. احسان افشاریان، کارشناسی ارشد- دانشگاه تهران
۳۵. احسان مصلی، دانشجوی کارشناسی مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف
۳۶. احسان معزی، دانشجوی دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۳۷. احسان نادرپور، کارشناسی آزاد تهران
۳۸. احمد احمدی، دانشجوی کاردانی دانشکده باهنر
۳۹. احمد ارمغان، کارشناسی دانشگاه مازندران
۴۰. احمد زینالی، کارشناسی ریاضی
۴۱. احمد طالبی، دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه تهران
۴۲. احمد محمدنیا، مهندس برق دانشگاه نوشیروانی بابل
۴۳. اردشیر قلی پور، BH
۴۴. اسيه مسكين، كارشناسي ارشد
۴۵. اشکان ذهابیان، دانشجوی کارشناسی دانشگاهفردوسی مشهد-محروم از تحصیل، عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و عضو شورای دفاع از حق تحصیل
۴۶. اشکان نیک سرشت، دانشجوی دکتری ریاضی دانشگاه شیراز، مدال طلای المپیاد دانش آموزی کامپیوتر کشوری ۱۳۸۰
۴۷. اشکان وطنی، کارشناسی، دانشگاه نوشیروانی بابل
۴۸. افشین حکیمیان، کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس تهران
۴۹. الناز بهنام، کارشناسي مهندسی شيمی-دانشگاه تهران
۵۰. الناز رومی زاده، کارشناسی دانشگاه تربیت معلم تهران
۵۱. الی وفا، دانشجوی کارشناسی شهید بهشتی
۵۲. اميدرضا اقوامي، فوق ليسانس برق دانشگاه مازندران
۵۳. اميد كوهى، كارشناسي مهندسي عمران صنعتى شريف
۵۴. امیر اکبری، کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی شریف
۵۵. امیر حسام صلواتی، دانشجوی دکترای دانشگاه پلی تکنیک لوزان
۵۶. امیرحسین اعتمادی، کارشناسی مهندسی مکانیک - دانشگاه تهران، عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران
۵۷. امیر حسین علوی، لیسانس عمران - دانشگاه زنجان
۵۸. امیرحسین غلامی پور، فارغ التحصیل دانشگاه شریف
۵۹. امیرحسین فتوحی فر، کارشناسی ریاضی دانشگاه صنعتی شاهرود
۶۰. امیررضا عارف، دکترا از دانشگاه کرنفیلد (محقق در دانشکده پزشکی هاروارد)
۶۱. امیر رضا ناصری، دانشجوی دکترا، دانشگاه تورنتو
۶۲. امیر سامانی، دکترا محیط زیست. تگزاس
۶۳. امیر فرشاد ابراهیمی، دانشجوی پست دکترای دانشگاه آریزونا
۶۴. امير كلهر، دانشجوى كارشناسى دانشگاه آزاد كرج
۶۵. امیرمسعود فرهمند، دکترا از دانش‌گاه آلبرتا
۶۶. امیر معماریان، دانشجوی اخراجی دانشگاه آزاد ابهر، فعال دانشجویی
۶۷. امین احمدیان، لیسانس مدیریت , علوم اقتصادی تهران
۶۸. امین پورمحمدی، دکتری. دانشگاه واشنگتن در سنت لوییس
۶۹. امین ریاحی، دانشجوی محروم از تحصیل کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد
۷۰. امین فرجودیان، دکتری
۷۱. امین قمصری، کارشناسی ارشد مهندسی‌ صنایع دانشگاه صنعتی شریف
۷۲. امین نظری، کارشناسی دانشگاه بوعلی همدان، شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
۷۳. انا رزم، کارشناسی اقتصاد
۷۴. اوختای حسینی، دانشگاه آزاد ـ مردم شناسی
۷۵. اویس اخوان، لیسانس دانشگاه آزاد
۷۶. ایاز رزمجویی، کارشناسی ارشد دانشگاه استکهلم
۷۷. ایثار نژادقلی، دانشجوی دکترای امیرکبیر
۷۸. ایمان احسانی، کارشناسی نوشیروانی بابل-فوق لیسانس دانشگاه تبریز
۷۹. ایمان صدیقی، دانشجوی کارشناسی دانشگاه نوشیروانی بابل
۸۰. بابک شالچی امیرخیز، دکترای دانشگاه آلبرتا
۸۱. بدری زارع، کارشناسی ارشد -شیراز
۸۲. بشیر احسانی، دانشجوی مهندسی کامپیوتر BIHE، محروم از تحصیل
۸۳. بنفشه جمالی، لیسانس
۸۴. بورگان نظامى نرج آباد، دكتراى اقتصاد دانشگاه تگزاس، استاديار اقتصاد دانشگاه رايس
۸۵. بهار داوودی، فوق لیسانس دانشگاه واترلو
۸۶. بهداد اسفهبد، دانشجوی کارشناسی شریف، کارشناسی ارشد دانشگاه تورنتو، مدال طلا و نقره‌ی المپیاد جهانی کامپیوتر ۱۳۷۹ و ۱۳۷۸
۸۷. بهرام اسماعیل بیگی، کارشناسی دانشگاه اصفهان
۸۸. بهرام فوادی
۸۹. بهزاد آذرهوشنگ، دانشجوی کارشناسی ارشد برلین
۹۰. بهزاد دلشاد، فارغ التحصیل کارشناسی الکترونیک دانشگاه زنجان
۹۱. بهزاد شریف، دکترای دانشگاه ایلینوی
۹۲. بهزاد صادقزاده، فارغ التحصیل دکترا، تهران
۹۳. بهمن غلامی، ارشد، دانشگاه کبک
۹۴. بهناز چنگیزی، کارشناسی ارشد شریف
۹۵. بهناز رحیمی، فارغ التحصیل کارشناسی علامه طباطبایی
۹۶. بهناز مهرانی، کارشناس ارشد روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
۹۷. بهنام نیک زاد، لیسانس دانشگاه آزاد تبریز
۹۸. بهنود شاکرزاده، کارشناسی مدیریت بازرگانی
۹۹. بهنوش عامری، دانشجوی دکترای دانشگاه واترلو
۱۰۰. بیژن پوریوسفی، کارشناسی متالورژِی دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۱۰۱. بیژن پیرزاده، فوق لیسانس مهندسی راه و ساختمان ، دانشگاه نارویک ، نروژ
۱۰۲. بیژن ساسانی، مهندس برق دانشگاه شریف
۱۰۳. پارسا آرمان، کارشناسی ارشد شهید باهنر کرمان
۱۰۴. پدرام رفعتی، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه پلی تکنیک تهران
۱۰۵. پرستو قراباغی، کارشناسی برق دانشگاه شریف، دکترای برق دانشگاه نورث ایسترن
۱۰۶. پرویز علیوند، دكتراى اقتصاد دانشگاه تگزاس
۱۰۷. پرهام دستغیب، دیپلم
۱۰۸. پریسا کریمی، تهران
۱۰۹. پوبان مکاری، لیسانس، فعال حق تحصیل، عضو جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی
۱۱۰. پوریا حاجی باقری، کارشناسی ارشد پیوسته کامپیوتر، فلسفه و هوش مصنوعی دانشگاه شفیلد، بریتانیا، معاون انجمن دانشجویی هوش مصنوعی
۱۱۱. پوریا خالقی، دانشجوی کارشناسی مازندران
۱۱۲. پوریا رفیعی، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه اراک
۱۱۳. پوریا ناصر طاهری، لیسانس، دانشجو
۱۱۴. پویا محمودیان، فارغ التحصیل دانشگاه پلی تکنیک تهران
۱۱۵. پویان محمودیان، کارشناسی ارشد دانشگاه فنی برلین
۱۱۶. پیمان روشن ضمیر، اخراجی کامپیوتر دانشگاه دزفول، وبلاگ نویس (اوس پیمان)
۱۱۷. پیمان ملاذ، دانشجوی دکترا، یو سی ال ای
۱۱۸. ترانه جمشیدی، دانشجوی پزشکی
۱۱۹. تقی کاظمی
۱۲۰. تلّی داوودی، کارشناسی فلسفه دانشگاه براون
۱۲۱. توفیق نقیبی، PhD از دانشگاه ETH
۱۲۲. ثمره شاه صفی، کارشناسی امیر کبیر
۱۲۳. جاويد حاج همتى، دانشجوى كارشناسى خواجه نصير
۱۲۴. جعفر حقانی، دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزاد رودهن
۱۲۵. جعفر مزینانی، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه خواجه نصیر
۱۲۶. جلوه جواهری، کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه الزهرا
۱۲۷. جمشید بهرامی، دانشجوی کارشناسی ارشد کارگرانی نمایش تهران- محروم از تحصیل
۱۲۸. حامد سلیمی مقدم، MBA دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا
۱۲۹. حامد منزه، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی، دبیر سابق انجمن های اسلامی فردوسی و علوم پزشکی مشهد و عضو دفتر تحکیم وحدت
۱۳۰. حامد نژادحسینیان، دکترای دانشگاه مریلند
۱۳۱. حبیب رستمی، کارشناس عمران آزاد
۱۳۲. حجت الله تقی پور، دانشجوی کارشناسی دانشگاه مازندران
۱۳۳. حجت نظری، دانشجوی دانشگاه علم و فرهنگ
۱۳۴. حسن شجاع نیا، دکترای مهندسی کامپیوتر، دانشگاه تورنتو
۱۳۵. حسین آذربایجانی، کارشناسی ارشد علامه طباطبایی تهران، روزنامه نگار
۱۳۶. حسین پرهیزگار، کارشناسی دانشگاه بابل
۱۳۷. حسین تجری، دانشجوی دکتری کامپیوتر دانشگاه شهید بهشتی
۱۳۸. حسین خائفی، کارشناسی ارشد، دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۱۳۹. حسین کیاروستا، فارغ التحصیل کارشناسی دانشگاه آزاد کرج
۱۴۰. حسین منصور، دانشجوی دکترای موسیقی، دانشگاه مک گیل
۱۴۱. حمزه غالبی، کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
۱۴۲. حمید بیاتی، دانش آموز ماکسایت شوله آلمان
۱۴۳. حمیدرضا ظریفی نیا، دانش آموخته دانشگاه تهران
۱۴۴. حميدرضا كوله بر، دانشجوي كارشناسي ارشدرياضي دانشگاه علم وصنعت
۱۴۵. حمیدرضا مهدیزاده، دانشجوی دکترای انستیتوی تکنولوژی ایلینویز
۱۴۶. حمید سپهر، دکترا
۱۴۷. حنانه نبوي، ليسانس-علوم كشاورزي منابع طبيعي
۱۴۸. حنیفه نبوی چاشمی، دانشجوی کارشناسی دانشگاه شاهرود
۱۴۹. خزرناز خلعتبری، دانشجوی کارشناسی نوشیروانی بابل
۱۵۰. دانیال جعفری، دکترای پزشکی علوم پزشکی ایران، محقق بالینی در دانشگاه پنسیلوانیا
۱۵۱. درنا بندری، دکترای یو سی ال ای.
۱۵۲. دکتر رضا انصاری، DDS.Gothenburg.Sweden
۱۵۳. دلارام آکار، کارشناسی حقوق دانشگاه آی ال اس هند
۱۵۴. دلارام علی، کارشناسی مددکاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی
۱۵۵. راضیه بهرامی، دانشجوی کارشناسی ارشد
۱۵۶. راضیه ذاکری، کارشناسی ارشد
۱۵۷. رامین آذرفر، لیسانس مهندسی معدن
۱۵۸. رامين رضائیان، لیسانس برق-دانشگاه آزاد بوشهر
۱۵۹. رامین یاوری، دانشجوی دکترای جورجیاتِک، فارغ التحصیل دانشگاه شریف
۱۶۰. رباب ضیغم، کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز
۱۶۱. ربابه نودهی، فوق دیپلم علمی کاربردی
۱۶۲. رستم پیشه ور، دیپلم
۱۶۳. رشید اسماعیلی، کارشناسی حقوق و دانشجوی اخراجی کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه علامه طباطبایی(اخراج سیاسی)
۱۶۴. رضا خراباتی، لیسانس از دانشگاه شیراز، کارشناس شرکت نفت
۱۶۵. رضا رحمانیان، کارشناسی باهنر کرمان عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی
۱۶۶. رضا عرب، لیسانس دانشگاه مازندران، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه مازندران
۱۶۷. رضا علیجانی، کارشناسی ارشد جامعه شناسی، روزنامه نگار برگزیده گزارشگران بدون مرز در سال ۲۰۰۱
۱۶۸. رضا قاضی نوری، دانشجوی محروم از تحصیل کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه تهران
۱۶۹. رضا محمدیان، لیسانس مهندسی شیمی - دانشگاه صنعت نفت
۱۷۰. روجا فلاح، دکترای پزشکی
۱۷۱. روح الله شهسوار، دانشجوی جامعه شناسی دانشگاه دنیس دیدرو (سوربن ۷) پاریس، عضو موسس مجلس دانش آموزی ایران، دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشگاه پیام نور مشهد، عضو شاخۀ دانشجویان جبهۀ مشارکت،
۱۷۲. روح اله آقاصالح، دانشجوی دکتری دانشگاه جورجیای آمریکا
۱۷۳. روزبه برتون، کارشناسی ارشد عمران- صنعتی شریف
۱۷۴. روزبه نورزاد، کارشناسی سراسری، اخراج سال ۸۱
۱۷۵. رویا رضاگاه، کارشناسی ارشد دانشگاه امیرکبیر
۱۷۶. ریحانه طباطبایی، کارشناسی ارشد/ آزاد
۱۷۷. زویا فرخ، کارشناس زبان انگلیسی از دانشگاه تربیت معلم + سینما
۱۷۸. زهرا آقاجانی، کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی
۱۷۹. زهرا اعتمادي، دانشجوي فوق ليسانس
۱۸۰. زهرا پیشگاهی فرد، کارشناسی ارشد ام.بی.ای دانشگاه شفیلد
۱۸۱. زهرا جانی پور، محروم از تحصیل در مقطع ارشد رشته مهندسی محیط زیست دانشگاه تربیت مدرس، عضو سابق شورای دفاع از حق تحصیل
۱۸۲. زهرا قنبری، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد رشت، نویسنده ( رمان، داستان کوتاه، فیلمنامه)، خبرنگار آزاد
۱۸۳. زهره احمدی، اقتصاد نظری دانشگاه بابلسر
۱۸۴. زهره توحیدیان، دانشجوی کارشناسی فناوری اطلاعات آزاد سنندج
۱۸۵. زهره سیفی، دانشجوی موسسه آموزش عالی صالحان قائمشهر
۱۸۶. زهره محمدی، فوق لیسانس علوم تربیتی پاریس ۸
۱۸۷. زینب پیغمبرزاده، کارشناسی ارشد دانشگاه لوند
۱۸۸. زینب چهاردولی، دانشجوی کارشناسی
۱۸۹. سارا اسمی زاده، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
۱۹۰. سارا باقری، کارشناسی دانشگاه کاشان
۱۹۱. سارا جباری، دکترا
۱۹۲. سارا حلم زاده، دانشجوي كارشناسي ارشد، تربيت مدرس
۱۹۳. سارا زارع، فوق لیسانس، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، لوس آنجلس
۱۹۴. سارا ساخری، دانشجو دکترا کالیفرنیا
۱۹۵. سارا کریم‌زاده، دکتری
۱۹۶. ساره سالاری، کارشناسی
۱۹۷. ساغر رحمانی، دانشجوی کارشناسی نوشیروانی بابل
۱۹۸. سامان زمان زاده، کارشناسی . دانشگاه علم و صنعت ایران
۱۹۹. سامان شاه محمدی، دانشجوی دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۲۰۰. سامان صادقی، دانشجوی اخراجی ترم آخر الکترونیک
۲۰۱. ساناز حسینی، دانشجوی کارشناسی دانشگاه واترلو
۲۰۲. سبا حاج جعفر، دانشجوی کارشناسی
۲۰۳. سپیده سالاروند، کارشناسی جامعه‌شناسی دانشگاه تهران
۲۰۴. ستاره الیاسی
۲۰۵. ستاره حسن پور، فوق لیسانس علوم سیاسی دانشگاه مازندران
۲۰۶. ستایش غلامی، فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۲۰۷. سجاد احمدی، داروسازی کرمانشاه
۲۰۸. سجّاد خاکساری، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت و مهندسی دانشگاه پلی تکنیک تورینو، خبرنگار و عکاس هفته نامه قلم معلّم
۲۰۹. سجاد رضایی، دانشگاه هنر، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه هنر
۲۱۰. سجاد ویس مرادی، کارشناسی دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک)
۲۱۱. سحر خسرواني، كارشناسي دانشگاه آزاد
۲۱۲. سروین طباطبایی، کارشناسی ارشد دانشگاه ایالتی سَن خوزه
۲۱۳. سعید حسینی، دکترا,دانشگاهِ کلگری
۲۱۴. سعید کریمی‌، لیسانس شیمی‌ از دانشگاه شریف
۲۱۵. سعید کلانکی، فوق دیپلم IT - دانشگاه علمی کاربردی
۲۱۶. سعید یعقوبی نژاد، کارشناسی عمران، نوشیروانی بابل
۲۱۷. سلمان سیما، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد
۲۱۸. سمیه رشیدی، ‌لیسانس جامعه‌شناسی علامه طباطبایی
۲۱۹. سميه موسوي، كارشناسي ارشد دانشگاه تهران
۲۲۰. سمیه نبوی
۲۲۱. سميه هاشمي، کارشناسي ارشد اميرکبير
۲۲۲. سودابه فرخ نیا، لیسانس حسابداری دانشگاه اوکلند
۲۲۳. سوگل فتحیان، کارشناسی ارشد دانشگاه جورج واشنگتن
۲۲۴. سولماز ایکدر، لیسانس کامپیوتر
۲۲۵. سیامک عبداللهی پور، کارشناسی شریف- دکترای نورث وسترن
۲۲۶. سیامک مسلمانی، فوق لیسانس علوم سیاسی - آزاد کرج، مدرس سابق دانشگاه آزاد کرج
۲۲۷. سیاوش رضائیان، دانشجوی کارشناسی دانشگاه مازندران
۲۲۸. سیاوش سلیمی نژاد، کارشناسی مهندسی برق دانشگاه نوشیروانی بابل
۲۲۹. سیاوش صفوی، لیسانس ادبیات انگلیسی دانشگاه مازندران
۲۳۰. سید حامد واسعی، کارشناسی خواجه نصیر
۲۳۱. سید داوود موسوی، فوق لیسانس ارتباطات و روزنامه نگاری دانشگاه عثمانیه هند، عکاس خبری
۲۳۲. سید رضا حسینی، فوق دیپلم دانشگاه آزاد کرج
۲۳۳. سیدمحمدجواد شفیعی لنگری، کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی شریف
۲۳۴. سید محی الدین باطنی، دکتراMIT
۲۳۵. سيما ايزد، کارشناس ارشد کامپيوتر, دانشگاه اشتوتگارت
۲۳۶. سیمین روزگرد، دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی
۲۳۷. سینا قاسمی، دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزاد کرج
۲۳۸. سینا کجباف، دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشگاه واترلو
۲۳۹. شادان کیوان، فوق لیسانس
۲۴۰. شاهین ابراهیمی، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه امیرگبیر
۲۴۱. شاهین پاکان، کارشناسی ارشد، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا
۲۴۲. شایان وحدتی، دیپلم، دانشجوی محروم از تحصیل به علت اعتقادات
۲۴۳. شبنم ایرانی، کارشناسی ارشد
۲۴۴. شبیر شیدا
۲۴۵. شکوفه آذر، کارشناسی زبان و ادبیات فارسی، روزنامه نگار
۲۴۶. شکیب شیخی، دانشجوی دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۲۴۷. شهاب الدین شیخی، کارشناسی جامعه شناسی علامه و دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات زنان اصفهان
۲۴۸. شهاب اویس قرن، دکترا از دانشگاه واترلو
۲۴۹. شهراد نورکجوری، دانشجوی کارشناسی مهندسی شیمی دانشگاه نوشیروانی
۲۵۰. شهره دیانت، دانشجوی دکترا ویرجینیا
۲۵۱. شهریار دوستی، کارشناسی ارشد MBA، دانشگاه صنعتی شریف
۲۵۲. شهلا، باور، لیسانس
۲۵۳. شیوا نظرآهاری، دانشگاه آزاد- مهندسی عمران
۲۵۴. صادق شجاعی، کارشناسی علامه، عضو شورای دفاع از حق تحصیل
۲۵۵. صبا خدايارى فرد، دانشجوى دكتراى رشته روان درمانگرى دانشگاه زيگموند فرويد وين، اتريش، روان تحليلگر
۲۵۶. صبا کی نژاد، کارشناسی ارشد، دانشگاه صنعتی اصفهان
۲۵۷. صدرا میردامادی، لیسانس حقوق دانشگاه آزادمشهد
۲۵۸. صمد مقیمی، فوق لیسانس برق-دانشگاه برونل-انگلستان
۲۵۹. طالب مؤذنی، دکترای برق، دانشگاه نوادا، لاس وگاس
۲۶۰. عباس حکیم‌زاده، کارشناسی - علوم کامپیوتر، دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۲۶۱. عباس زینالی، دیپلم
۲۶۲. عباس محمودی، کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه گیلان، عضو دفتر تحکیم وحدت
۲۶۳. عبدالمجید توحیدی بستامی، کارشناس شیمی علوم، فارغ التحصیل ۱۳۴۷ - بازنشسته
۲۶۴. عرفان طالب زاده، ارشد مکاترونیک خواجه نصیر
۲۶۵. عسل اسماعيل زاده، كارشناسي
۲۶۶. علی‌ اشتری، دکترای مهندسی‌ برق دانشگاه منیتوبا
۲۶۷. علی اصغر سپهری، کارشناسی ارشد
۲۶۸. علی افشاری، دانشجوی دکتری دانشگاه جرج واشنگتن
۲۶۹. علی اکبر موسوی (خوئینی)ی، پژوهشگر میهمان در دانشگاه مریلند
۲۷۰. علی اكبر مهدی، استاد جامعه شناسی٬ دانشگاه وزلیین اوهایو
۲۷۱. علی اکبری، امیر کبیر
۲۷۲. علی امینی، کارشناسی ـ تهران
۲۷۳. علی انتشاریون، مهندسی کامپیوتر، دانشگاه شریف
۲۷۴. علی باقری، دانشجوی کارشناسی
۲۷۵. علی پاک نیا، کارشناسی ارشد دانشگاه کنکوردیا
۲۷۶. علی تارخ، کارشناسی علوم سیاسی-آزاد شیراز، دانشجوی ستاره دار و محروم از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد
۲۷۷. علی تقی پور، لیسانس عمران-نوشیروانی بابل
۲۷۸. علی تهرانی، دکترای سیستم ، دانشگاه واترلو
۲۷۹. علی رستمزاد منصور، کارشناسی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۲۸۰. علیرضا آقائی راد، لیسانس ادبیات نمایشی دانشکده هنر و معماری، برگزیده ی جشنواره ی نخبگان نمایشنامه نویسی از طرف رادیو تهران به سال ۸۷
۲۸۱. علیرضا امینی، دکترای دانشگاه ماساچوست
۲۸۲. علیرضا خیرللهی، دکترای پزشکی از دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد پردازش سیگنال و تصویر از دانشگاه کرنفیلد
۲۸۳. علیرضا صمیمی، دکترای دانشگاه ایالتی ویرجینیا
۲۸۴. علیرضا کیانی، دانشگاه مازندران، کارشناسی ارشد علوم سیاسی
۲۸۵. علیرضا متوسلیان، دادشجوی دکترای مهندسی برق موسسه ی صنعتی پادشاهی سوئد
۲۸۶. علی رضوی، روانشناسی اردبیل، ساکن تهران
۲۸۷. علی‌ سرزعیم، دکترای اقتصاد شریف
۲۸۸. علی شهابی، محروم از تحصیل دانشگاه نجف اباد
۲۸۹. علی طالبی نژاد، دکترا دانشگاه ام.آی.تی
۲۹۰. علی فتح اللهی، دانشجوی دکترای کامپیوتر، دانشگاه اتاوا
۲۹۱. علی فتوتی، فوق دیپلم مکانیک-دانشجوی کارشناسی مدیریت بازرگانی، فعال سیاسی-اجتماعی استان فارس
۲۹۲. علی قلی زاده، لیسانس- دانشگاه صنعتی شاهرود
۲۹۳. علی کاظمی مقدم، دانشجوی دکتری، دانشگاه نورث ایسترن، آمریکا
۲۹۴. علی کلائی، کارشناسی دانشگاه آزاد
۲۹۵. علی کیایی، دانشجوی دانشگاه امیر کبیر
۲۹۶. علی مصلحی، دانشجوی کارشناسی پیام نور، روزنامه نگار و همکار با خودنویس٫ امروز نیوز و جرس
۲۹۷. علی منش، فوق لیسانس مکانیک کالیفرنیا
۲۹۸. علی میرسیاح، دکترای مهندسی عمران - دانشگاه یو بی سی -ونکوور-کانادا
۲۹۹. علی نظری، دانشجوی محروم از تحصیل
۳۰۰. علی وکیل، دکترا دانشگاه یو بی‌ سی‌
۳۰۱. علی هنری، کارشناسی ارشد دانشگاه خرونینگن هلند
۳۰۲. عمار ملکی، دانشجوی دکترای دانشگاه تیلبرگ
۳۰۳. غزل قهقایی، فوق لیسانس- دانشگاه شاهرود
۳۰۴. فاریا بارلاس، دکترای روانشناسی- دانشگاه روهمپتون لندن
۳۰۵. فاطمه محمدي، كارشناسي دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب
۳۰۶. فاطمه نبوی چاشمی، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد تربیت مدرس
۳۰۷. فرزاد فرخوی، دکترا
۳۰۸. فرزانه جلالی، لیسانس
۳۰۹. فرشاد ادهمی، کارشناس ارشد دانشگاه شریف
۳۱۰. فرشاد توماج، کارشناسی ارشد چالمرز
۳۱۱. فرشاد محمدی، دانشجوی کارشناسی آزاد شهرکرد
۳۱۲. فرشته چالاک، کارشناسی ارشد تحلیل سیستمهای اقتصادی، شهید بهشتی
۳۱۳. فرشته شیبانی، کارشناسی-فردوسی
۳۱۴. فرشید آذرنیوش، کارشناسی-محروم از تحصیل دانشگاه بین المللی قزوین
۳۱۵. فرشید مقدم، دانشگاه علامه طباطبایی
۳۱۶. فرشيده اسدي، كارشناس دانشگاه مازندران
۳۱۷. فروغ کلانی، دانشجوی فوق لیسانس کشاورزی
۳۱۸. فرهاد مرتاض، کارشناس ارشد علوم سیاسی - دانشگاه تورنتو
۳۱۹. فرهمند علیپور، دانشجوی کارشناسی روابط بین الملل دانشگاه تورین
۳۲۰. فرید فرخی، دکتری دانشګاه ایالتی پنسیلوانیا
۳۲۱. فریدون هرمزدیاری، دکترا دانشگاه سایمون فریزر، کانادا
۳۲۲. فواد فراهانی، کارشناسی، پلی تکنیک تهران
۳۲۳. فهیمه هاشمی، کارشناسی ارشد کرمان
۳۲۴. کاوه رضائی
۳۲۵. کورش محمودکلایه، لیسانس دانشگاه امیرکبیر
۳۲۶. کوروش ملک لو، مهندس برق - دانشگاه تهران
۳۲۷. کوشا پریدل، دانشجوی دکترای دانشگاه لوون
۳۲۸. کوشا ساعی، کارشناسی از دانشگاه ایالتی سن‌خوزه
۳۲۹. كيارش بازرگان، دكتراي دانشگاه نورت وسترن، استاد دانشگاه مينسوتا
۳۳۰. کیمیا میثاق، لیسانس حقوق-علامه
۳۳۱. کیمیا نیک سرشت، لیسانس حقوق دانشگاه مشهد
۳۳۲. لادن، کامرانی، کارشناس ادبیات فارسی
۳۳۳. لیدا حسینی نژاد
۳۳۴. لیلا اسدی، کارشناسی ارشد حقوق بین الملل
۳۳۵. لیلا ضیأ، مدرک کارشناسی از دانشگاه صنعتی شریف، کارشناسی ارشد از دانشگاه راتگرز، نیوجرسی و دانشگاه استنفورد، دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد
۳۳۶. ماشاالله عباس زاده، کارشناسی ارشد ارتباطات دانشگاه تهران
۳۳۷. مانی صبوری، دانشجوی دکترا، کانادا، مدال نقره المپیاد کامپیوتر
۳۳۸. مانی کیوانی، کارشناسی ارشد ، دانشگاه چلمرس گوتنبرگ
۳۳۹. متین فروغى، کارشناسی عمران دانشگاه تهران - کارشناسی ارشد عمران دانشگاه اصفهان
۳۴۰. مجتبی‌ رجبی، کارشناس ارشد معماری دانشگاه علم و صنعت
۳۴۱. مجتبی سیدحسینی، دانشجوی دکترا، دانشگاه یوتا
۳۴۲. مجتبی صفری، فوق لیسانس مهندسی برق دانشگاه منیتوبا کانادا
۳۴۳. مجید پارسی، دانشجوی ارتباطات و رسانه، دانشگاه کرتین استرالیا
۳۴۴. مجید ذوالفقاری، علوم کامپیوتر، اوپسالا، سوئد، مهندس نرم افزار
۳۴۵. مجید سعیدی، کارشناسی مهندسی شیمی، شریف
۳۴۶. مجید شیخ پور، کارشناسی ارشد مکانیک، رتبه ۲ کنکور کارشناسی ارشد سال ۸۸، دبیر اسبق تشکیلات انجمن اسلامی پلی تکنیک تهران
۳۴۷. محبت احمدی، دکترای دانشگاه تگزاس، استاد دانشگاه آلاسکا
۳۴۸. محسن برزگر، ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﯽ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺻﻨﻌﺗﯽ ﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻧﯽ بابل
۳۴۹. محسن عبدی، کارشناسی باستان شناسی بوعلی سینا
۳۵۰. محمد اسماعیل سلمانپور، دانشجوی محروم از تحصیل، دانشگاه پلی تکنیک
۳۵۱. محمد اصغری، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه ملی مالزی
۳۵۲. محمد امین گنبدی پور، کارشناسی برق - مخابرات دانشگاه آزاد بوشهر، عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت شعبه بوشهر
۳۵۳. محمد تقي زاده، مهندسي برق- فردوسي مشهد
۳۵۴. محمد حسینی امام، کارشناسی مکانیک دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی شاهرود
۳۵۵. محمد حیدرزاده، دانشجوی کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه شهرکرد
۳۵۶. محمد خباز، دانسشجوی دکتری دانشگاه بریتیش کلمبیا کانادا
۳۵۷. محمدرضا ابراهیمی، دانشجوی کاردانی دانشگاه فنی کرمانشاه
۳۵۸. محمّد رضا حبیبی، دانشجوی دکترا کانادا
۳۵۹. محمدرضا حمیدی، دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز
۳۶۰. محمد رضا کربلایی، دانشجوی نوشیروانی بابل
۳۶۱. محمد رضایی، لیسانس پلی تکنیک
۳۶۲. محمد روزبه، کارشناسی دانشگاه صنعتی اصفهان
۳۶۳. محمد سالك، كارشناسي
۳۶۴. محمد سجاد میرموسی، دانشجوی کارشناسی ارشد.، محروم از تحصیل در دوره کارشناسی
۳۶۵. محمد صادق الحسینی، کارشناسی ارشد
۳۶۶. محمدصادق منتظری، لیسانس - دانشگاه صنعتی شریف
۳۶۷. محمد صالح شبلی، لیسانس ریاضی تبریز، معلم دبیرستان
۳۶۸. محمد عسگری، دانشجوی کارشناسی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
۳۶۹. محمد علمي، دانشجوي كارشناسي دانشگاه صنعتي نوشيرواني
۳۷۰. محمد محمد پور، دانشجوی کارشناسی خواجه‌نصیر
۳۷۱. محمد محمدی، کارشناس نیرو
۳۷۲. محمد محمدی، کارشناسی ارشد مدیریت
۳۷۳. محمد ملکیان، دکتری مکانیک دانشگاه کلگری
۳۷۴. محمد مهدیان، دکترا از دانشگاه ام‌آی‌تی، مدال طلا و نقره‌ی المپیادهای جهانی ریاضی و کامپیوتر، مححق ارشد مرکز تحقیقاتی یاهو
۳۷۵. محمد مهدی حبیبی، فارغ التحصیل کارشناسی دانشگاه آزاد نجف آباد
۳۷۶. محمد میرزاخانی، کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دانشگاه تهران
۳۷۷. محمد یوسفی، دانشجوی کارشناسی دانشگاه امیرکبیر تهران
۳۷۸. محمود رضا زارع، نرم افزار- شهید بهشتی
۳۷۹. محمود رضا مقدم شاد، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
۳۸۰. مرتضی اسماعیل پور، دانشجوی علوم سیاسی
۳۸۱. مرتضی اصلاحچی، کارشناسی فلسفه، دانشگاه علامه
۳۸۲. مرتضی زادی مقدم، کارشناسی کامپیوتر شریف؛ دکترای کامپیوتر MIT، مدال طلای کامپیوتر ۱۳۸۱
۳۸۳. مرتضی کاظمیان، دانش آموخته دکترای علوم سیاسی، روزنامه نگار و فعال-ملی-مذهبی
۳۸۴. مرضیه خاوندی، دانشجوی داروسازی،دانشگاه تهران
۳۸۵. مرضیه زادبر، لیسانس،دانشگاه ازاد مشهد
۳۸۶. مریم اسلامی، کارشناسی علم و صنعت
۳۸۷. مریم السادات موسوی لاجیمی، کارشناسی مکانیک دانشگاه مازندران
۳۸۸. مریم بهرامی زنجانی، لیسانس مهندسی کامپیوتر - نرم افزار - دانشگاه آزاد مشهد
۳۸۹. مریم بیگ، دکترا
۳۹۰. مریم تهماسبی، لیسانس هنر ونکوور کانادا
۳۹۱. مریم جوزی، دکترای فیزیک، دانشگاه براون
۳۹۲. مریم رحمانی، فوق لیسانس -علامه طباطبایی
۳۹۳. مریم روحانی، دکترا- دانشگاه واشنگتن
۳۹۴. مریم سعیدی، دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه مینه سوتا
۳۹۵. مریم شفیع پور، دانشجوی کارشناسی دانشگاه بین المللی قزوین
۳۹۶. مریم قاسمی، دانشجوی دکترای دانشگاه بوستون
۳۹۷. مریم وزیری پاشکم، دکترای دانشگاه هاروارد
۳۹۸. مژده خراسانی، کارشناسی ارشد دانشگاه شریف
۳۹۹. مسعود چناسی، دانشجوی محروم از تحصیل تربیت معلم تهران
۴۰۰. مسعود صدیقپور، فارغ‌التحصیل دانشکده پزشکی‌ دانشگاه تهران
۴۰۱. مسعود صیفی کار، دانشجوی دکترای موسسه ملی تیندال - ایرلند، دانشگاه ملی ایرلند -کرک
۴۰۲. مصباح فلاح، لیسانس عمران-تهران مرکز
۴۰۳. مصدق سعادت نیاکی، فوق لیسانس مهندسی مکانیک، دانشگاه اتاوا، کانادا
۴۰۴. مصطفی خسروی، دانشجوی کارشناسی دانشگاه سپینزا رم
۴۰۵. مصطفی صحرائی اردکانی، دانشجوی دکتری دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا
۴۰۶. مصطفی مینایی، دانشجوی دکترا، مونترال کانادا، مدال نقره المپیاد ریاضی
۴۰۷. معین غمین، دانشجوی کارشناسی علوم و فنون مازندران
۴۰۸. ملیحه سادات منتصری، دندانپزشکی‌ کیل آلمان
۴۰۹. منصور تراب، دانشجوی داروسازی مشهد
۴۱۰. منصور نیازی، دکتری ، دانشگاه کالیفرنیا برکلی، استاد بازنشسته دانشگاه های ایران و امریکا
۴۱۱. مونا حقیقی، کارشناسی ارشد دانشگاه امیرکبیر
۴۱۲. مهدی امین الرعایا، لیسانس دانشگاه بیرجند
۴۱۳. مهدی بهبودی، مهندسی مکانیک، دانشگاه صنعتی بابل
۴۱۴. مهدی تربتیان، PhD
۴۱۵. مهدی عربشاهی، دانشجوی محروم از تحصیل کارشناسی ارشد مدیریت علامه
۴۱۶. مهدی قانع، کارشناسی دانشگاه گیلان
۴۱۷. مهدی قلیزده اقدم، فوق لیسانس دانشگاه لوند، عضو نهضت آزادی ایران
۴۱۸. مهدی مجبوری، دکترای اقتصاد از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، استادیار کالج ببسن
۴۱۹. مهدی همتی، دانشجوی دکتری کنترل، دانشگاه صنعتی شریف
۴۲۰. مهرداد اسلامخواه، IHU
۴۲۱. مهرنوش خبیری، دانشجوی فوق لیسانس دانشگاه واترلو
۴۲۲. مهرنوش علی آقایی، MFA دانشگاه کلمبیا
۴۲۳. مهرنوش کریمی اندو، لیسانس علوم سیاسی و حقوق . دانشگاه اصفهان، دانشجوی ستاره دار سال ۸۸
۴۲۴. مهرنوش محمدیان، لیسانس جامعه شناسی دانشگاه اصفهان
۴۲۵. مهشید رضایی، دکترای حرفه ای علوم پزشکی- دانشگاه تهران
۴۲۶. مهناز مولایی، پزشک متخصص دانشگاه تهران
۴۲۷. مهناز نجف زاده، کارشناسی تهران
۴۲۸. میترا یوسفی، دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه آخن
۴۲۹. میثم قمری، کارشناسی ارشد طراحی خورد‌و ،دانشگاه چالمرز، سوئد
۴۳۰. میر حمید سالک، رزیدنت بخش بیماری های دهان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی
۴۳۱. میلاد پناهی پور، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق تهران مرکز
۴۳۲. میلاد حسینی کشتان، کارشناسی دانشگاه مازندران، عضو شورای عمومی تحکیم وحدت
۴۳۳. مينا رضايي فرخ، كارشناسي دانشگاه تهران
۴۳۴. نادیا تحویلداری، لیسانس
۴۳۵. ناصح فریدی، کارشناسی فلسفه از دانشگاه تربیت معلم تهران
۴۳۶. ناصر پويافر، كارشناسي، دانشگاه صنعتي اميركبير، نايب دبير اسبق انجمن اسلامي دانشگاه صنعتي اميركبير، عضو شوراي دفاع از حق تحصيل
۴۳۷. ناصر رحمتی، کارشناسی امیرکبیر
۴۳۸. نجمه راد، لیسانس، دانشگاه شیراز
۴۳۹. ندا زارع، کارشناسی ارشد ریاضی کاربردی-دانشگاه مونترال
۴۴۰. نرگس دادخواه، ليسانس، علم و صنعت
۴۴۱. نرگس مقدم، فوق ليسانس حقوق بشر، دانشگاه علامه طباطبایی
۴۴۲. نریمان مصطفوی، دانشجوی دکترای محیط زیست، دانشگاه ایالتی ماساچوست، عضو پیشین دفتر تحکیم وحدت
۴۴۳. نسیبه باقری مطلق، کارشناسی جامعه شناسی ، دانشگاه گیلان
۴۴۴. نسیبه نوری، دانشجوی کارشناسی ادبیات انگلیسی دانشگاه گیلان
۴۴۵. نسیم تبیانیان، لیسانس کامپیوتر از BIHE
۴۴۶. نسیم سرابندی، فوق لیسانس حقوق بشر، مرکز اروپایی- بین دانشگاهی حقوق بشر و دموکراتیزاسیون
۴۴۷. نسیم عبدی، دکترای دانشگاه مریلند
۴۴۸. نعیم آقایی، کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران
۴۴۹. نفیسه دادگستر، فارغ‌التحصیل کارشناسی دانشگاه شریف، دانشجوی دکترا دانشگاه آلبرتا
۴۵۰. نگين جهانگيري، دانشجوي دكتراي دانشگاه ايلينوي در شيكاگو
۴۵۱. نويد دارويي، دانشجوي كارشناسي غير انتفاعي
۴۵۲. نوید صابری، کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه
۴۵۳. نوید فتاحی، دانشجوی کارشناسی برق و کامپیوتر دانشگاه بریتیش کلمبیا
۴۵۴. نوید محبی، دانشجوی کارشناسی/فعال مدنی و وبلاگ نویس
۴۵۵. نوید منایی، دانشجوی دکترای دانشگاه شفیلد
۴۵۶. نوید نزهت، دانشجوی کارشناسی صنعتی شریف
۴۵۷. نیره توحیدی، دکترا از دانشگاه ایلینوی در اربانا-شمپین، استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در نرتریج
۴۵۸. نیکزاد زنگنه، کارشناس برنامه ریزی اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
۴۵۹. نیلوفر فضل‌الّلهی، دکترا
۴۶۰. نیلوفر کلانتر، کارشناسی ارشد دانشگاه مالایا
۴۶۱. نیما اسلامیه، کارشناسی ارشد
۴۶۲. نیما ولی زاده، کارشناسی متالورژی، دانشگاه امیرکبیر
۴۶۳. وحید دولت آبادی، کارشناسی مکانیک امیر کبیر
۴۶۴. وحید سلحشور، کارشناسی دانشگاه امیرکبیر
۴۶۵. وحید وحدت زاد، دانشجوی دکتری معماری، دانشگاه تگزاس ای اند ام
۴۶۶. ویدا محمّدخانی، کارشناسی ارشد دانشگاه اوترخت
۴۶۷. هادی توسل، دانشجوی دکترا دانشگاه ایلینوی
۴۶۸. هژیر رحمانداد، دکترای مدیریت, دانشگاه ام. آی. تی، استاد دانشگاه ویرجینیا تک
۴۶۹. هماد جمشیدی، کارشناسی ارشد، دانشگاه ناتینگهام
۴۷۰. هما مرادی، کارشناسی کامپیوتر دانشگاه مازندران
۴۷۱. هنگامه فتاحی، دانشجو
۴۷۲. هومن طاهری، دانشجوی دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۴۷۳. هیمن بدری، مهندس -دانشگاه باهنر کرمان، دانشجوی مبتکر-پژوهشگر برتر
۴۷۴. یاسمن امین، دکترای دانشگاه واترلو
۴۷۵. یاشار دارالشفاء، کارشناسی ارشد برنامه ریزی اجتماعی دانشگاه تهران، فعال سیاسی
۴۷۶. یاشار سالک، پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
۴۷۷. یوحنا نجدی، دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه یو.اس.ام مالزی، عضو دانش آموختگان لیبرال دانشگاه های ایران
۴۷۸. یوسف قهرمان، دانشجوی دکترای دانشگاه واشینگتون

منبع: دانشجو نیوز