۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه

خاطراتی از پدر (خاطره ای از میرحسین موسوی)


۶ نظر:

  1. دلمون براش تنگ شده

    پاسخحذف
  2. تاریخ مردانگی او را فراموش نخواهد کرد

    پاسخحذف
  3. ma ham faramoshesh nemikonim

    پاسخحذف
  4. میر حسین عزیز ، به خدا من به جای همه مثلا طرفدارات در مقابلت شرمندم.موندم این مردم چه جوری روشون میشه یه روزی تو چشمت نگاه کنن.همچین درگیر زندگی روزمره شدن که یادشون رفت تو و شیخ مهدی کجا هستید

    پاسخحذف
  5. گرچه جسمش در حبس است.اما روح سبزش در تک تک خانه های ماست

    پاسخحذف
  6. درد من تنهایی نیست،بلکه مرگ ملتی است که گدایی راقناعت، بی عرضگی راصبر،وباتبسمی برلب این حماقت راحکمت خداوندمی نامد(گاندی)

    پاسخحذف